جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
tenir
01
گرفتن, در دست گرفتن
مثالها
Elle tient son sac fermement.
او کیفش را محکم نگه میدارد.
Tiens ce verre avec les deux mains.
این لیوان را با دو دست نگه دار.
02
اداره کردن, سرپرستی کردن، گرداندن
مثالها
Il tient une réunion chaque lundi.
او هر دوشنبه یک جلسه مدیریت میکند.
Elle tient le stand du marché.
او غرفه بازار را مدیریت میکند.
03
(حرف) زدن, گفتن، به زبان آوردن
مثالها
Il tient des propos étranges depuis ce matin.
او از امروز صبح حرفهای عجیبی میزند.
Je ne comprends pas ce qu' elle veut tenir par cette phrase.
من نمیفهمم که او با این جمله چه میخواهد بگوید.
04
تاب آوردن, مقاومت کردن، پایداری کردن
مثالها
Ce mur tient face au vent fort.
این دیوار در برابر باد شدید مقاومت میکند.
Elle tient bien la douleur pendant le traitement.
او در طول درمان درد را به خوبی تحمل میکند.
05
گرفتن, اشغال کردن
مثالها
Cette boîte tient beaucoup de livres.
این جعبه کتابهای زیادی را در خود جای میدهد.
Il tient une place dans le bus.
نگه میدارد یک صندلی در اتوبوس.
06
در اختیار داشتن, داشتن
مثالها
Il tient un grand capital pour ses projets.
دارد سرمایه بزرگی برای پروژههایش.
Elle tient toutes les informations importantes.
او تمام اطلاعات مهم را در اختیار دارد.
07
در نظر گرفتن, دانستن
مثالها
Il tient ce projet pour important.
او این پروژه را مهم میداند.
Elle tient son ami pour honnête.
او دوستش را صادق میدارد.
08
(در یک حالت) ماندن, ثابت ماندن، دوام آوردن، ایستادن
مثالها
La porte tient ouverte avec cette cale.
در با این گوه باز میماند.
Le vieux pont tient encore malgré les années.
پل قدیمی با وجود سالها هنوز پابرجاست.
09
جا شدن, جا گرفتن، گنجیدن
مثالها
Cette valise tient dans le coffre de la voiture.
جا میشود این چمدان در صندوق عقب ماشین.
Le meuble tient dans le petit salon.
مبلمان در اتاق نشیمن کوچک جای میگیرد.
10
عمل کردن, انجام دادن
مثالها
Il a tenu sa promesse de m' aider.
او به قولش برای کمک به من عمل کرد.
Elle tient toujours ses engagements.
او همیشه به تعهداتش پایبند است.
11
تمایل داشتن, دوست داشتن
مثالها
Il tient à ce sport depuis des années.
او سالهاست که به این ورزش علاقهمند است.
Elle tient aux animaux et les protège.
علاقه دارد به حیوانات و از آنها محافظت میکند.
12
شبیه بودن, شباهت داشتن
مثالها
Il tient beaucoup à son père.
دارد بسیار به پدرش.
Cette peinture tient au style impressionniste.
این نقاشی شبیه سبک امپرسیونیستی است.
13
نگه داشتن
مثالها
Il tient le livre dans ses mains.
او کتاب را در دستانش نگه میدارد.
Elle tient son enfant dans ses bras.
نگه میدارد فرزندش را در آغوشش.
14
غلبه کردن, مستولی شدن، فراگرفتن
مثالها
Il tient ses émotions malgré la colère.
او با وجود خشم، احساساتش را کنترل میکند.
Elle tient la situation face aux difficultés.
او در برابر مشکلات وضعیت را حفظ میکند.
15
مفهوم داشتن, معنی دادن، منطقی بودن
مثالها
Son explication tient parfaitement.
توضیح او کاملاً معقول است.
Ce raisonnement ne tient pas.
این استدلال منطقی نیست.
16
تعلق خاطر داشتن, وابسته بودن
مثالها
Il tient beaucoup à sa famille.
او به خانوادهاش بسیار علاقهمند است.
Elle tient à ses amis depuis l' enfance.
او از کودکی به دوستانش علاقهمند است.
17
ناشی شدن
مثالها
Ce problème tient à un manque de communication.
این مشکل ناشی از کمبود ارتباط است.
La réussite tient à leur persévérance.
موفقیت ناشی از پشتکار آنهاست.



























