جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
tendance
01
بهروز, مد روز
مثالها
Elle porte une robe tendance pour la soirée.
او برای مهمانی یک لباس ترند پوشیده است.
Les chaussures tendance se vendent très vite.
کفشهای ترند خیلی سریع فروخته میشوند.
La tendance
[gender: feminine]
01
مد
مثالها
Les blogs influencent souvent les tendances vestimentaires.
وبلاگها اغلب بر روندهای مد تأثیر میگذارند.
Les baskets rétro font leur retour dans les tendances.
کفشهای ورزشی رترو در حال بازگشت به روندها هستند.
02
اشتیاق, تمایل، میل، رغبت
مثالها
Il a une tendance à procrastiner.
او تمایل به تعویق انداختن کارها دارد.
Sa tendance à l' optimisme est contagieuse.
تمایل او به خوشبینی مسری است.
03
روند, رویکرد
مثالها
La tendance du marché immobilier est à la hausse.
روند بازار املاک و مستغلات در حال افزایش است.
Il existe une tendance à consommer plus de produits bio.
تمایل به مصرف محصولات ارگانیک بیشتر وجود دارد.



























