جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
elusive
01
گریزان, گریزپا
difficult to catch or capture
مثالها
The elusive fox darted through the underbrush, impossible to catch.
روباه گریزان از میان بوتهها به سرعت گذشت، غیرممکن بود که گرفتار شود.
He spent hours chasing the elusive butterfly, but it always flew just out of reach.
او ساعتها به دنبال پروانه گریزان دوید، اما همیشه درست خارج از دسترس پرواز میکرد.
مثالها
The concept of true happiness is elusive, difficult to describe clearly.
مفهوم شادی واقعی گریزان است، توصیف آن به وضوح دشوار است.
His feelings for her were elusive, making it hard for him to express them.
احساسات او نسبت به او گنگ بود، که بیان آنها را برایش دشوار میکرد.
مثالها
The concept of time felt elusive, slipping away no matter how hard they tried to focus.
مفهوم زمان گریزان به نظر میرسید، بدون توجه به اینکه چقدر سعی میکردند تمرکز کنند، از دست میرفت.
The meaning behind her words was elusive, leaving him wondering what she truly meant.
معنای پشت کلمات او گریزان بود، که او را در حیرت گذاشت که واقعاً چه منظوری داشت.
04
دور از دسترس, سخت قابل تعریف
(of an idea, quality, etc.) difficult to define, describe, or fully comprehend
مثالها
The meaning behind the artwork had an elusive quality that left viewers pondering its message.
معنای پشت اثر هنری دارای کیفیتی گریزان بود که بینندگان را به تفکر درباره پیامش وا میداشت.
For me, the poem has an elusive charm that I ca n't quite put into words.
برای من، شعر جذابیت گریزپایی دارد که نمیتوانم آن را به طور کامل در قالب کلمات بیان کنم.
05
دور از دسترس, گریزان
tending to evade grasp or pursuit, remaining out of reach despite persistent effort
مثالها
The sunset ’s elusive beauty changed from one moment to the next, never allowing a single picture to capture its full glory.
زیبایی دور از دسترس غروب خورشید از لحظهای به لحظهای دیگر تغییر میکرد، و هرگز اجازه نمیداد یک تصویر واحد تمام شکوه آن را ثبت کند.
The athlete ’s dream of winning an Olympic gold medal seemed increasingly elusive as injuries took their toll.
رویای ورزشکار برای برنده شدن مدال طلای المپیک با افزایش آسیبها روز به روز دور از دسترس تر به نظر میرسید.



























