جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
intangible
01
نامحسوس, درکنکردنی، بغرنج
incapable of being touched or physically grasped
مثالها
Love is an intangible emotion that can not be measured or held.
عشق یک احساس ناملموس است که قابل اندازهگیری یا نگهداری نیست.
Happiness is an intangible feeling that comes from within.
خوشبختی یک احساس ناملموس است که از درون میآید.
02
ناملموس, غیرمادی
(of especially business assets) not having physical substance or intrinsic productive value
03
ناملموس, غیر قابل لمس
unable to be touched or physically measured
مثالها
The intangible nature of love makes it difficult to explain in concrete terms.
طبیعت ناملموس عشق توضیح آن را به صورت ملموس دشوار میسازد.
His intangible qualities, like charisma and empathy, made him an effective leader.
ویژگیهای ناملموس او، مانند کاریزما و همدلی، او را به رهبری مؤثر تبدیل کرد.
04
ناملموس, مبهم
hard to pin down or identify
Intangible
01
دارایی نامشهود, داراییهای نامشهود
assets that are saleable though not material or physical
درخت واژگانی
intangible
tangible
