جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
reposer
01
خوابیدن
مثالها
Il repose paisiblement dans son lit.
او در تختش آرام استراحت میکند.
Après la fête, elle a bien reposé.
بعد از مهمانی، او به خوبی استراحت کرد.
02
استراحت کردن, خستگی در کردن
مثالها
Après une longue journée, je vais me reposer.
پس از یک روز طولانی، من قصد دارم استراحت کنم.
Elle se repose un peu avant de reprendre le travail.
او کمی استراحت میکند قبل از بازگشت به کار.
03
حساب باز کردن (روی), اعتماد داشتن (به)
مثالها
Je me repose sur toi pour terminer ce travail.
من برای تمام کردن این کار روی تو تکیه میکنم.
Nous nous reposons sur notre équipe pour résoudre le problème.
ما برای حل مشکل به تیم خود تکیه میکنیم.
04
استراحت کردن (خمیر و ...)
مثالها
Laissez la pâte reposer pendant 30 minutes.
اجازه دهید خمیر به مدت 30 دقیقه استراحت کند.
Il faut que la viande repose avant de la couper.
گوشت باید قبل از برش دادن استراحت کند.
05
دوباره گذاشتن
مثالها
Il a reposé le livre sur l' étagère.
او کتاب را دوباره روی قفسه گذاشت.
Peux - tu reposer la tasse sur la table ?
آیا میتوانی فنجان را روی میز بازگردانی؟
06
دوباره نصب کردن
مثالها
Le mécanicien a reposé la roue après la réparation.
مکانیک پس از تعمیر چرخ را سر جایش گذاشت.
Il faut reposer la porte du placard correctement.
باید در کابینت را به درستی سر جای خود قرار داد.
07
دوباره پرسیدن
مثالها
Il a reposé la même question trois fois.
او همان سؤال را سه بار تکرار کرد.
Puis -je reposer ma question autrement ?
آیا میتوانم سوالم را به شکل دیگری دوباره مطرح کنم؟
08
بنا شدن (روی)
مثالها
Le succès de ce projet repose sur une bonne organisation.
موفقیت این پروژه بر یک سازماندهی خوب استوار است.
Sa théorie repose sur des faits scientifiques.
نظریه او بر حقایق علمی استوار است.
09
استراحت دادن به
مثالها
Ce fauteuil confortable repose bien le dos.
این صندلی راحت کمر را خوب استراحت میدهد.
Un bain chaud repose le corps après une longue journée.
یک حمام گرم بدن را پس از یک روز طولانی استراحت میدهد.



























