جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le repos
[gender: masculine]
01
آرامش, آسایش
مثالها
Le jardin offre un repos agréable loin du bruit de la ville.
باغ یک استراحت دلپذیر دور از سر و صدای شهر ارائه میدهد.
Elle cherche le repos après une semaine agitée.
او پس از یک هفته پرمشغله به دنبال آرامش است.
02
استراحت
مثالها
Après une longue journée de travail, il a besoin de repos.
پس از یک روز کاری طولانی، او به استراحت نیاز دارد.
Les vacances sont un moment de repos bien mérité.
تعطیلات زمان استراحت شایستهای است.
03
مرخصی
مثالها
Les ouvriers prennent un repos de quinze minutes à 10 heures.
کارگران در ساعت 10 یک استراحت پانزده دقیقهای میگیرند.
Pendant le repos de midi, les élèves déjeunent et se détendent.
در طول استراحت ظهر، دانشآموزان ناهار میخورند و استراحت میکنند.



























