جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
débarquer
01
از کشتی پیاده کردن, از کشتی تخلیه کردن
مثالها
Les dockers débarquent les conteneurs du cargo.
کارگران اسکله کانتینرها را از کشتی باری تخلیه میکنند.
L' équipage a débarqué les passagers en urgence.
خدمه مسافران را به طور فوری پیاده کرد.
02
از کشتی پیاده شدن
مثالها
Les passagers débarquent du navire.
مسافران از کشتی پیاده میشوند.
Elle a débarqué du train à Paris.
او در پاریس از قطار پیاده شد.
03
ناگهان سر رسیدن, (سروکله ی کسی) پیدا شدن، سر زدن
مثالها
Il a débarqué chez moi à minuit sans prévenir !
او نیمهشب بدون هشدار سرزده به خانهام آمد.
La police a débarqué en pleine réunion.
پلیس در میانه جلسه ناگهان وارد شد.
04
در جریان نبودن, تو باغ نبودن
مثالها
Il a raté la réunion, il débarque complètement !
او جلسه را از دست داد، کاملاً پیاده میشود.
Tu débarques ou quoi ? Tout le monde sait ça.
پیاده میشوی یا چی؟ همه این را میدانند.



























