جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
déborder
01
لبریز شدن, سررفتن
مثالها
L' eau déborde de la baignoire.
آب از وان حمام سرریز میکند.
Le lait a débordé pendant l' ébullition.
شیر در حین جوشیدن سرریز کرد.
02
سرشار بودن, لبریز بودن، آکنده بودن
مثالها
Elle déborde de joie aujourd'hui.
او امروز از شادی سرریز میکند.
Ce tableau déborde de couleurs vives.
این نقاشی سرشار از رنگهای زنده است.
03
طغیان کردن (رود)
مثالها
La Seine a débordé après une semaine de pluie.
رود سن پس از یک هفته باران سرریز شد.
Les rivières débordent souvent au printemps.
رودخانهها اغلب در بهار سرریز میکنند.
04
بیش از حد (کاری را) انجام دادن, تجاوز کردن (از)، فراتر رفتن
مثالها
Il a débordé dans ses critiques.
او در انتقادهایش از حد گذشت.
Ne déborde pas avec les décorations !
زیادهروی نکن با تزئینات.



























