déboucher
Pronunciation
/debuʃˈe/

word page title

déboucher
01

در (چیزی را) باز کردن

déboucher definition and meaning
example
مثال‌ها
Il a débouché une bouteille de vin pour le dîner.
او یک بطری شراب را برای شام باز کرد (در بطری را برداشت).
Peux - tu déboucher cette bouteille d' eau pour moi?
می‌توانی این بطری آب را برای من باز کنی؟
02

(راه) منتهی شدن

déboucher definition and meaning
example
مثال‌ها
Ce couloir débouche sur le jardin.
این راهرو به باغ منتهی می‌شود.
La rue débouchait sur une grande place.
خیابان به یک میدان بزرگ منتهی می‌شد.
03

گرفتگی چیزی را برطرف کردن, (لوله و غیره را) باز کردن، گشودن

example
مثال‌ها
Le plombier a débouché l' évier bouché.
لوله‌کش سینک مسدود شده را باز کرد.
J' ai utilisé un produit pour déboucher les toilettes.
من از یک محصول برای باز کردن گرفتگی توالت استفاده کردم.
LanGeek
دانلود برنامه
langeek application

Download Mobile App

stars

app store