جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
débrancher
01
از برق کشیدن, قطع کردن، خاموش کردن
مثالها
Il ne faut pas débrancher un ordinateur avant de l' avoir éteint.
نباید کامپیوتر را قبل از خاموش کردن آن از برق بکشید.
J' ai débranché le câble de mon ordinateur.
من کابل کامپیوترم را قطع کردم.



























