جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
soutenir
01
حمایت کردن, پشتیبانی کردن، کمک کردن
مثالها
Il soutient ses amis dans les moments difficiles.
او در زمانهای سخت از دوستانش حمایت میکند.
Elle soutient financièrement sa famille.
او از خانوادهاش به صورت مالی حمایت میکند.
02
ادعا کردن, وانمود کردن
مثالها
Il soutient que cette décision est injuste.
او ادعا میکند که این تصمیم ناعادلانه است.
Elle soutient avoir vu l' accident.
ادعا میکند که حادثه را دیده است.
03
به یکدیگر کمک کردن
مثالها
Les amis se soutiennent dans les moments difficiles.
دوستان در زمانهای سخت از یکدیگر حمایت میکنند.
Les membres de l' équipe se soutiennent pour réussir le projet.
اعضای تیم از یکدیگر حمایت میکنند تا در پروژه موفق شوند.
04
نگه داشتن, تکیهگاه بودن
مثالها
Cette colonne soutient le toit de la maison.
این ستون سقف خانه را حمایت میکند.
Elle soutient son sac lourd avec ses deux mains.
او کیف سنگین خود را با دو دستش نگه میدارد.
05
زیر بغل (کسی) را گرفتن, (کسی) را سرپا نگه داشتن
مثالها
Elle soutient son grand-père en marchant.
او در حال راه رفتن از پدربزرگش حمایت میکند.
Il soutient son ami blessé après l' accident.
او پس از حادثه دوست زخمی خود را حمایت میکند.
06
سر پا نگه داشتن, سر حال نگه داشتن
مثالها
Cette boisson soutient les sportifs pendant l' entraînement.
این نوشیدنی ورزشکاران را در طول تمرین حمایت میکند.
Il soutient son ami pour qu' il ne tombe pas.
او دوستش را حمایت میکند تا نیفتد.
07
دفاع کردن (پایاننامه)
مثالها
Elle soutient sa thèse demain matin.
او فردا صبح از پایاننامهاش دفاع میکند.
Il a soutenu son mémoire avec succès.
او با موفقیت از پایاننامهاش دفاع کرد.
08
خود را در (حالتی) نگه داشتن, تعادل خود را در (حالتی) حفظ کردن
مثالها
Elle se soutient sur la branche pour ne pas tomber.
او برای جلوگیری از افتادن روی شاخه تکیه میکند.
Il se soutient contre le mur en attendant son tour.
او در حالی که منتظر نوبتش است به دیوار تکیه میدهد.
09
تأیید شدن, حمایت شدن، از (چیزی) دفاع کردن
مثالها
Son idée se soutient par des preuves solides.
ایده او با شواهد محکم پشتیبانی میشود.
Elle se soutient par ses amis dans cette épreuve.
او در این آزمون توسط دوستانش حمایت میشود.
10
دوام آوردن, باقی ماندن، به قوت خود باقی ماندن
مثالها
Malgré la fatigue, il se soutient jusqu' à la fin de la course.
علیرغم خستگی، او تا پایان مسابقه پایداری میکند.
Elle se soutient pendant les longues journées de travail.
او در طول روزهای طولانی کار خود را حفظ میکند.



























