soutenir
Pronunciation
/sut.niʁ/

word page title

soutenir
01

حمایت کردن, پشتیبانی کردن، کمک کردن

soutenir definition and meaning
example
مثال‌ها
Il soutient ses amis dans les moments difficiles.
او در زمان‌های سخت از دوستانش حمایت می‌کند.
Elle soutient financièrement sa famille.
او از خانواده‌اش به صورت مالی حمایت می‌کند.
02

ادعا کردن, وانمود کردن

soutenir definition and meaning
example
مثال‌ها
Il soutient que cette décision est injuste.
او ادعا می‌کند که این تصمیم ناعادلانه است.
Elle soutient avoir vu l' accident.
ادعا می‌کند که حادثه را دیده است.
03

به یکدیگر کمک کردن

soutenir definition and meaning
example
مثال‌ها
Les amis se soutiennent dans les moments difficiles.
دوستان در زمان‌های سخت از یکدیگر حمایت می‌کنند.
Les membres de l' équipe se soutiennent pour réussir le projet.
اعضای تیم از یکدیگر حمایت می‌کنند تا در پروژه موفق شوند.
04

نگه داشتن, تکیه‌گاه بودن

example
مثال‌ها
Cette colonne soutient le toit de la maison.
این ستون سقف خانه را حمایت می‌کند.
Elle soutient son sac lourd avec ses deux mains.
او کیف سنگین خود را با دو دستش نگه می‌دارد.
05

زیر بغل (کسی) را گرفتن, (کسی) را سرپا نگه داشتن

example
مثال‌ها
Elle soutient son grand-père en marchant.
او در حال راه رفتن از پدربزرگش حمایت می‌کند.
Il soutient son ami blessé après l' accident.
او پس از حادثه دوست زخمی خود را حمایت می‌کند.
06

سر پا نگه داشتن, سر حال نگه داشتن

example
مثال‌ها
Cette boisson soutient les sportifs pendant l' entraînement.
این نوشیدنی ورزشکاران را در طول تمرین حمایت می‌کند.
Il soutient son ami pour qu' il ne tombe pas.
او دوستش را حمایت می‌کند تا نیفتد.
07

دفاع کردن (پایان‌نامه)

example
مثال‌ها
Elle soutient sa thèse demain matin.
او فردا صبح از پایان‌نامه‌اش دفاع می‌کند.
Il a soutenu son mémoire avec succès.
او با موفقیت از پایان‌نامه‌اش دفاع کرد.
08

خود را در (حالتی) نگه داشتن, تعادل خود را در (حالتی) حفظ کردن

example
مثال‌ها
Elle se soutient sur la branche pour ne pas tomber.
او برای جلوگیری از افتادن روی شاخه تکیه می‌کند.
Il se soutient contre le mur en attendant son tour.
او در حالی که منتظر نوبتش است به دیوار تکیه می‌دهد.
09

تأیید شدن, حمایت شدن، از (چیزی) دفاع کردن

example
مثال‌ها
Son idée se soutient par des preuves solides.
ایده او با شواهد محکم پشتیبانی می‌شود.
Elle se soutient par ses amis dans cette épreuve.
او در این آزمون توسط دوستانش حمایت می‌شود.
10

دوام آوردن, باقی ماندن، به قوت خود باقی ماندن

example
مثال‌ها
Malgré la fatigue, il se soutient jusqu' à la fin de la course.
علیرغم خستگی، او تا پایان مسابقه پایداری می‌کند.
Elle se soutient pendant les longues journées de travail.
او در طول روزهای طولانی کار خود را حفظ می‌کند.
LanGeek
دانلود برنامه
langeek application

Download Mobile App

stars

app store