جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
toucher
01
لمس کردن, دست زدن (به)
مثالها
Ne touche pas à ça, c' est fragile.
به آن دست نزن، شکننده است.
Elle a touché la soie avec délicatesse.
او با نرمی لمس کرد ابریشم را.
02
برخورد کردن به, خوردن به، ضربه دیدن با (چیزی)
مثالها
Il a touché le mur en passant.
او در حین عبور به دیوار دست زد.
La balle a touché la fenêtre.
توپ به پنجره برخورد کرد.
03
اصلاح کردن, تغییر دادن
مثالها
Il a touché le document avant de l' envoyer.
او قبل از ارسال، سند را لمس کرد.
Elle touche la recette pour l' améliorer.
او برای بهبود آن، دستور غذا را لمس میکند.
04
رسیدن (به جایی)
مثالها
Le train touche la gare dans cinq minutes.
قطار در پنج دقیقه دیگر به ایستگاه میرسد.
Nous avons touché la ville après un long voyage.
ما پس از یک سفر طولانی به شهر لمس کردیم.
05
در مجاورت بودن (با)
مثالها
La France touche l' Espagne.
فرانسه به اسپانیا میرسد.
Mon jardin touche la rivière.
باغ من به رودخانه میرسد.
06
گرفتن (پول، حقوق و...), کسب کردن، دست یافتن
مثالها
Il touche son salaire chaque fin de mois.
او در پایان هر ماه حقوقش را دریافت میکند.
Elle touche une pension depuis sa retraite.
او از زمان بازنشستگیاش دریافت میکند.
07
در ارتباط بودن با, تماس داشتن با
مثالها
Il touche beaucoup de personnes par son travail.
لمس میکند بسیاری از افراد را با کارش.
Cette affaire touche plusieurs départements.
لمس کردن چندین بخش.
08
دستمالی کردن
مثالها
Il ne faut pas toucher aux objets fragiles.
نباید به اشیاء شکننده دست زد.
Elle touche le tissu pour sentir sa texture.
او پارچه را لمس میکند تا بافت آن را احساس کند.
09
تأثیر گذاشتن بر, متأثر کردن
مثالها
Ce film m' a beaucoup touché.
این فیلم مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد.
Elle est touchée par votre gentillesse.
او تحت تأثیر مهربانی شما قرار گرفته است.
10
رسیدن به (هدف، آرزو و...), دست یافتن به
مثالها
Il a touché son rêve de devenir médecin.
او به رویای خود برای تبدیل شدن به پزشک دست یافت.
Elle touche enfin son objectif après des années d' efforts.
او بالاخره پس از سالها تلاش به هدفش میرسد.
11
شروع به مصرف کردن, شروع به خوردن کردن، دست زدن
مثالها
Il a touché au gâteau avant la fête.
او قبل از مهمانی کیک را لمس کرد.
Elle a touché au vin proposé.
او به شراب ارائه شده لمس کرد.
12
پرداختن (به موضوعی)
مثالها
Le professeur touche plusieurs thèmes dans son cours.
معلم چندین موضوع را در کلاس خود مطرح میکند.
Ce livre touche des questions importantes de société.
این کتاب به مسائل مهم جامعه میپردازد.
13
ربط داشتن (به), مربوط بودن (به)
مثالها
Cette question touche la santé publique.
این سؤال مربوط است به سلامت عمومی.
Le projet touche l' éducation des enfants.
این پروژه مربوط به آموزش کودکان است.
14
دستکاری کردن, ور رفتن (با)
مثالها
Ne touche pas à ce mécanisme fragile.
این مکانیسم شکننده را لمس نکنید.
Il touche souvent aux appareils électroniques.
او اغلب با دستگاههای الکترونیکی ور میرود.
15
خود را لمس کردن, خودارضایی کردن
مثالها
Il se touche le visage en pensant.
او در حال فکر کردن صورتش را لمس میکند.
Elle se touche les mains avant de commencer.
او قبل از شروع دستهایش را لمس میکند.
16
کنار هم بودن
مثالها
Les deux maisons se touchent.
دو خانه یکدیگر را لمس میکنند.
Les voitures se touchent dans le parking.
ماشینها در پارکینگ به هم میرسند.
Le toucher
[gender: masculine]
01
(حس) لامسه
مثالها
Le toucher est essentiel pour explorer le monde.
لامسه برای کاوش در جهان ضروری است.
Les aveugles utilisent beaucoup le toucher pour se repérer.
نابیناها برای جهتیابی از لامسه بسیار استفاده میکنند.
02
(عمل) لمس کردن
مثالها
Le toucher de ce tissu est doux.
لمس این پارچه نرم است.
Le médecin utilise le toucher pour examiner le patient.
پزشک از لمس برای معاینه بیمار استفاده میکند.



























