جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
گرفتن
برداشتن, همراه خود آوردن
خریدن, (برای خود) تهیه کردن
بغل کردن, گرفتن (در آغوش)
انتخاب کردن, برگزیدن، برداشتن
دزدیدن, کش رفتن
به دام انداختن
خوردن
سوار شدن, با (وسیله نقلیه) رفتن
پذیرفتن
خوردن (ضربه و غیره)
در نظر گرفتن
مچ (کسی را) گرفتن, غافلگیر کردن، دستگیر کردن
به مبارزه طلبیدن, به چالش دعوت کردن
استخدام کردن, گرفتن
کرایه کردن, گرفتن، اجاره کردن
به عهده گرفتن
رفتار کردن با
(وزن) اضافه کردن, چاق شدن
(لای چیزی) گیر کردن
جذب کردن, به خود گرفتن
(از مسیری) رفتن, (مسیری را) در پیش گرفتن
ریشه زدن
(پول) گرفتن
اثر کردن, موثر واقع شدن
گیر کردن (در)
شروع کردن
بهتدریج نشان دادن, کمکم (حالتی) شدن
تصرف کردن, گرفتن
دنبال (کسی) رفتن, (کسی را) سوار کردن
برداشت کردن, تعبیر کردن
اشتباه گرفتن, (کسی را) به جای (کسی دیگری) گرفتن
(ترس، درد و ...) فراگرفتن, به سراغ (کسی) آمدن
پذیرا شدن, دیدن، وقت دادن (برای ملاقات)
وقت (کسی را) گرفتن, زمان گرفتن
درگیر کردن, جذب کردن، مشغول کردن
داشتن, (جوری) نوشته شدن
گرفتن, جا افتادن، بستن، سفت شدن
خود را (چیزی) فرض کردن
خوردن, مصرف کردن



























