جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
tout
01
همه, کل، تمام
مثالها
Toute la classe est absente.
تمام کلاس غایب است.
Il a lu tous les livres.
او همه کتابها را خوانده است.
02
هر
مثالها
Tout enfant a besoin d' amour.
هر کودکی به عشق نیاز دارد.
Tout citoyen doit respecter la loi.
هر شهروند باید قانون را رعایت کند.
tout
01
همه (چیز یا کس)
مثالها
Tout est prêt.
همه چیز آماده است.
Il a perdu tout.
او همه چیز را از دست داد.
tout
01
خیلی
مثالها
Elle est tout heureuse.
او کاملاً خوشحال است.
Il est tout seul à la maison.
او کاملاً در خانه تنهاست.
02
وقتی که (عمل همزمان)
مثالها
Il chantait tout en travaillant.
او همه را میخواند در حالی که کار میکرد.
Elle lisait tout en mangeant.
او همه چیز را میخواند در حالی که میخورد.
Le tout
[gender: masculine]
01
مبلغ کل
مثالها
Le tout fait cent euros.
کل صد یورو میشود.
Le repas, les boissons et le dessert : le tout revient à 35 €.
غذا، نوشیدنیها و دسر: همه به 35 یورو میرسد.
02
اساس
مثالها
Le tout forme une belle harmonie.
کل یک هماهنگی زیبا را تشکیل میدهد.
Il faut voir le tout avant de juger.
باید کل را قبل از قضاوت دید.
03
همه, همه چیز
مثالها
Il a pris le tout sans demander.
او همه را بدون پرسیدن گرفت.
Elle est le tout pour moi.
او همه چیز برای من است.



























