جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
sortir
01
بیرون آمدن (مکان), ترک کردن
مثالها
Il sort de la maison tous les matins.
او هر صبح از خانه بیرون میرود.
Elle est sortie du bureau à dix-sept heures.
او ساعت هفده از دفتر بیرون آمد.
02
بیرون رفتن, گردش رفتن
مثالها
Je vais sortir ce soir avec mes amis.
امشب با دوستانم بیرون میروم.
Ils veulent sortir du bâtiment maintenant.
آنها میخواهند از ساختمان خارج شوند الان.
03
بیرون درآمدن, رشد کردن، روییدن، بیرون آمدن
مثالها
Les fleurs sortent au printemps.
گلها در بهار ظاهر میشوند.
L' herbe sort après la pluie.
چمن بعد از باران میروید.
04
خارج شدن (موقعیت، حالت), خلاص شدن
مثالها
Le pays essaie de sortir de la crise économique.
کشور سعی میکند از بحران اقتصادی خارج شود.
Elle a réussi à sortir de la maladie.
او توانست از بیماری خارج شود.
05
منتشر شدن, بیرون آمدن
مثالها
Le nouveau film va sortir la semaine prochaine.
فیلم جدید هفته آینده منتشر خواهد شد.
Son album sort demain.
آلبوم او فردا منتشر میشود.
06
فارغالتحصیل شدن
مثالها
Elle va sortir de l' université cette année.
او امسال از دانشگاه فارغالتحصیل خواهد شد.
Ils ont sorti de l' école l' année dernière.
آنها سال گذشته از مدرسه فارغالتحصیل شدند.
07
درآوردن, بیرون درآوردن
مثالها
Il sort son portefeuille de sa poche.
او کیف پولش را از جیبش درمیآورد.
Elle sort un livre de son sac.
او یک کتاب از کیفش درمیآورد.
08
بیرون دادن, منتشر کردن
مثالها
Le groupe sort un nouvel album ce mois - ci.
گروه این ماه یک آلبوم جدید منتشر میکند.
L' éditeur sort un livre chaque année.
ناشر هر سال یک کتاب منتشر میکند.
09
بیرون زدن, معلوم بودن
مثالها
Sa chemise sort de son pantalon.
پیراهنش از شلوارش بیرون میزند.
Un clou sort du mur.
یک میخ از دیوار بیرون میزند.
10
(بو) بیرون زدن, به مشام رسیدن
مثالها
Une bonne odeur de café sort de la cuisine.
بوی خوب قهوه از آشپزخانه بیرون میآید.
Une odeur de peinture sort de la pièce.
بوی رنگ از اتاق پخش میشود.
11
منحرف شدن, دور شدن، از حدی خارج شدن
مثالها
Il est sorti du sujet pendant la discussion.
او در طول بحث از موضوع خارج شد.
Ce mot sort de l' usage courant.
این کلمه از کاربرد رایج خارج میشود.
12
نتیجه (چیزی) بودن, ناشی شدن (از)
مثالها
Ce succès sort de plusieurs années de travail.
این موفقیت حاصل چندین سال کار است.
L' erreur sort d' une mauvaise communication.
اشتباه ناشی از ارتباط ضعیف است.
13
آمدن, رسیدن، اهل بودن، عضو بودن
مثالها
Il sort d' une famille de musiciens.
خارج میشود از یک خانواده موسیقیدان.
Elle sort de l' université de Paris.
خارج میشود از دانشگاه پاریس.
14
بیرون بردن, به گردش بردن
مثالها
Il sort son fils de l' école.
او پسرش را از مدرسه بیرون میبرد.
Elle sort son chien pour une promenade.
او سگش را برای پیادهروی بیرون میبرد.
15
از پس (چیزی) برآمدن
مثالها
Il est sorti de ses problèmes financiers grâce à son travail.
از مشکلات مالیاش به لطف کارش خارج شد.
Elle sort facilement de situations compliquées.
او به راحتی از موقعیتهای پیچیده خارج میشود.



























