جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
rentrer
01
بازگشتن, برگشتن، دوباره آمدن
مثالها
Je rentre chez moi vers 18h chaque soir.
من هر شب حدود ساعت 18 به خانه برمیگردم.
Elle est rentrée de voyage hier matin.
او دیروز صبح از سفر بازگشت.
02
شروع به کار کردن, دوباره شروع شدن
مثالها
L' école rentre demain après les vacances.
مدرسه پس از تعطیلات فردا از سر گرفته میشود.
Les employés rentrent au travail après la pause déjeuner.
کارکنان پس از استراحت ناهار برمیگردند به کار.
03
وارد شدن, داخل آمدن، تو آمدن
مثالها
Il rentre dans la maison après le travail.
او پس از کار به خانه وارد میشود.
Les enfants rentrent dans la salle de classe.
کودکان به کلاس وارد میشوند.
04
اصابت کردن, به شدت برخورد کردن
مثالها
La voiture est rentrée dans le mur.
ماشین به دیوار برخورد کرد.
Le ballon rentre dans le poteau avec force.
توپ با نیرو وارد تیر دروازه میشود.
05
وارد کردن, کردن
مثالها
Il rentre les clés dans sa poche.
او کلیدها را در جیبش میگذارد.
Elle rentre les documents dans le classeur.
او اسناد را در پوشه قرار میدهد.
06
وصول شدن, پرداخت شدن
مثالها
Les lettres rentrent chaque matin.
نامهها هر صبح وارد میشوند.
L' argent rentre sur le compte de l' entreprise.
پول وارد حساب شرکت میشود.
07
به عقب کشیدن [قسمتی از بدن], جمع کردن، تو دادن
مثالها
Il rentre son ventre en marchant.
او هنگام راه رفتن شکمش را به داخل میکشد.
Elle rentre ses mains dans les poches.
او دستهایش را در جیبها میکند.
08
فروخوردن, نشان ندادن، پنهان کردن
مثالها
Il rentre sa colère pour ne pas se fâcher.
او خشم خود را فرو میخورد تا عصبانی نشود.
Elle rentre ses larmes devant tout le monde.
او جلوی همه اشکهایش را میگیرد.



























