جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
renverser
01
برگرداندن, سر و ته کردن
مثالها
Il a renversé le livre pour lire la dernière page.
او کتاب را برگرداند تا صفحه آخر را بخواند.
Elle a renversé la crêpe dans la poêle.
او پنکیک را در تابه برگرداند.
02
زیر گرفتن
مثالها
Le chauffeur a renversé un piéton dans la rue.
راننده یک عابر پیاده را در خیابان زیر گرفت.
Elle a été renversée par une voiture.
او توسط یک ماشین زیر گرفته شد.
03
انداختن, ریختن
مثالها
Il a renversé son verre de jus par terre.
او ریخت لیوان آبمیوهاش را روی زمین.
Elle a renversé la bouteille d' eau sur la table.
او بطری آب را روی میز ریخت.
04
سرنگون کردن
مثالها
Le peuple a renversé le gouvernement.
مردم دولت را سرنگون کردند.
La révolution a renversé le roi.
انقلاب، پادشاه را سرنگون کرد.
05
تکیه دادن
مثالها
Il se renversa sur sa chaise et se mit à réfléchir.
او به عقب تکیه داد روی صندلیش و شروع به فکر کردن کرد.
Elle se renversa dans le fauteuil pour se détendre.
او برای استراحت روی صندلی تکیه داد.
06
واژگون شدن, چپه شدن
مثالها
La voiture s' est renversée sur la route.
ماشین در جاده واژگون شد.
Le verre s' est renversé par accident.
لیوان به طور تصادفی واژگون شد.



























