جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
remuer
01
حرکت دادن, تکان دادن
مثالها
Le vent remue les feuilles des arbres.
باد برگهای درختان را تکان میدهد.
Elle remue les bras pour attirer l' attention.
او برای جلب توجه بازوهایش را تکان میدهد.
02
هم زدن, قاطی کردن
مثالها
Elle remue la soupe avec une cuillère en bois.
هم میزند سوپ را با یک قاشق چوبی.
Je remue le café pour faire fondre le sucre.
من قهوه را هم میزنم تا شکر حل شود.
03
تکان خوردن, جنبیدن
مثالها
Le chien remue la queue quand il est content.
سگ وقتی خوشحال است دم خود را تکان میدهد.
Arrête de remuer sur ta chaise !
از تکان خوردن روی صندلیات دست بردار!
04
خود را تکان دادن, تکان خوردن، جنبیدن
مثالها
Le bébé se remue beaucoup dans son berceau.
نوزاد در گهوارهاش بسیار تکان میخورد.
Elle se remuait sans cesse pendant le cours.
او در طول کلاس مدام تکان میخورد.
05
منقلب کردن, از این رو به آن رو کردن
مثالها
Ce discours a remué la foule.
این سخنرانی جمعیت را برانگیخت.
Elle remue des souvenirs douloureux.
او خاطرات دردناک را برمیانگیزد.
06
دست به کار شدن, تلاش کردن
مثالها
Si tu veux réussir, il faut te remuer !
اگر میخواهی موفق شوی، باید حرکت کنی!
Elle s' est remuée pour trouver un emploi.
او برای یافتن شغل تلاش کرد.



























