جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
reconnaître
01
به جا آوردن, باز شناختن
مثالها
Je reconnais ce tableau dans le musée.
من این نقاشی را در موزه میشناسم.
Elle reconnaît ses erreurs devant le professeur.
02
تصدیق کردن, اعتراف کردن، گفتن
مثالها
Il a reconnu ses erreurs devant le tribunal.
او اشتباهات خود را در مقابل دادگاه اعتراف کرد.
Elle a reconnu que l' idée venait de son collègue.
او اعتراف کرد که ایده از همکارش آمده است.
03
کاوش کردن, به اکتشاف (جایی) پرداختن
مثالها
Les soldats ont reconnu le terrain avant l' attaque.
سربازان قبل از حمله منطقه را شناسایی کردند.
Elle a reconnu la maison pour préparer le tournage.
او خانه را برای آمادهسازی فیلمبرداری بررسی کرد.
04
(از روی چیزی) شناختن, تشخیص دادن
مثالها
Je l' ai reconnu à sa voix.
من او را از صدایش شناختم.
Elle a reconnu le tableau grâce à sa signature.
او نقاشی را به خاطر امضایش شناخت.
05
موقعیت خود را پیدا کردن, قرار داشتن
مثالها
Dans cette équipe, elle se reconnaît parfaitement.
در این تیم، او کاملاً خود را میشناسد.
Il se reconnaît dans les valeurs de l' organisation.
او خود را در ارزشهای سازمان مییابد.
06
شناخته شدن
مثالها
Il se reconnaît facilement dans la foule grâce à sa taille.
او به راحتی در جمع به دلیل قدش شناخته میشود.
Elle se reconnaît dans son travail par ses collègues.
او در کارش توسط همکارانش شناخته میشود.
07
خود را (در کسی) باز شناختن
مثالها
Elle se reconnaît dans la détermination de son amie.
او خودش را در عزم دوستش میبیند.
Les enfants se reconnaissent dans les personnages du livre.
کودکان در شخصیتهای کتاب خود را میشناسند.



























