جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
descendre
01
پایین آمدن, پایین رفتن (از)
مثالها
Je descends l' escalier lentement.
من به آرامی از پلهها پایین میروم.
Le chat descend de l' arbre doucement.
گربه به آرامی از درخت پایین میآید.
02
پیاده شدن
مثالها
Il descend du bus à l' arrêt suivant.
او در ایستگاه بعدی از اتوبوس پیاده میشود.
Elle descend du train après un long voyage.
او پس از یک سفر طولانی از قطار پیاده میشود.
03
اقامت گزیدن, ماندن، اقامت کردن، اقامت داشتن، سکنی گزیدن
مثالها
Nous descendons dans un hôtel près du centre - ville.
ما در یک هتل نزدیک مرکز شهر اقامت میکنیم.
Elle descend chez sa tante pendant les vacances.
او در تعطیلات به خانه خالهاش پایین میرود.
04
حمله کردن, هجوم بردن
مثالها
Les soldats descendent l' ennemi à l' aube.
سربازان در سپیدهدم به دشمن حمله میکنند.
Les manifestants descendent les policiers dans la rue.
معترضان در خیابان به پلیسها فرود میآیند.
05
کاهش یافتن, پایین آمدن
مثالها
Le niveau de l' eau descend après la pluie.
سطح آب پس از باران پایین میرود.
La température descend rapidement la nuit.
دما در شب به سرعت پایین میآید.
06
سقوط کردن, کاهش یافتن، افت کردن
مثالها
Les prix descendent chaque semaine.
قیمتها هر هفته کاهش مییابند.
La température descend rapidement la nuit.
دما در شب به سرعت پایین میآید.
07
پایین آوردن
مثالها
Peux - tu descendre le vase de l' étagère?
آیا میتوانی گلدان را از قفسه پایین بیاوری؟
Je dois descendre les valises du grenier.
من باید چمدانها را از انباری پایین بیاورم.
08
پیاده کردن
مثالها
Il descend du bus à l' arrêt suivant.
او در ایستگاه بعدی از اتوبوس پیاده میشود.
Elle descend ses bagages de la voiture.
او چمدانهایش را از ماشین پایین میآورد.
09
سرنگون کردن, ساقط کردن
مثالها
Le général a descendu le gouvernement en place.
ژنرال، دولت در قدرت را سرنگون کرد.
Ils ont descendu le dictateur après des années de lutte.
آنها پس از سالها مبارزه دیکتاتور را سرنگون کردند.
10
به درک واصل کردن, با تفنگ کشتن
مثالها
Le gangster a descendu son rival dans la rue.
گانگستر رقیب خود را در خیابان پایین آورد.
Les soldats ont descendu plusieurs ennemis pendant l' embuscade.
سربازان در کمین چند دشمن را از پای درآوردند.
11
کامل نوشیدن, تا ته نوشیدن، تا قطره آخر نوشیدن
مثالها
Il descend son café en une seule gorgée.
او قهوهاش را در یک جرعه مینوشد.
Elle descend sa bouteille d' eau rapidement.
او بطری آب خود را سریع مینوشد.
12
انگ زدن, به باد انتقاد گرفتن
مثالها
Les journalistes ont descendu le film dans leur critique.
روزنامهنگاران فیلم را در نقد خود پایین آوردند.
Il a descendu son collègue devant tout le monde.
او همکارش را در مقابل همه پایین آورد.
13
رفتن, به سمت جنوب رفتن
مثالها
Nous descendons vers Marseille pour les vacances.
ما برای تعطیلات به سمت مارسی پایین میرویم.
Elle descend en Espagne chaque hiver.
او هر زمستان به اسپانیا پایین میرود.
14
از نسل (کسی) بودن, اصالت (کسی) مال (جایی) بودن
مثالها
Il descend d' une famille de médecins.
برمیآید از یک خانواده پزشکان.
Elle descend des rois d' Angleterre.
او از نوادگان پادشاهان انگلستان است.
15
تا (جایی) بودن, تا (جایی) پایین آمدن
مثالها
La route descend jusqu' à la rivière.
جاده تا رودخانه پایین میرود.
L' ascenseur descend jusqu' au sous-sol.
آسانسور تا زیرزمین پایین میرود.



























