جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
tirer
01
کشیدن, به سمت خود کشیدن
مثالها
Il a tiré la porte pour l' ouvrir.
او در را برای باز کردنش کشید.
Elle tire la chaise vers la table.
او صندلی را به سمت میز میکشد.
02
بیرون آوردن, درآوردن
مثالها
Il tire son portefeuille de sa poche.
او کیف پولش را از جیبش درمیآورد.
Elle tire un livre de l' étagère.
میکشد یک کتاب را از قفسه.
03
شلیک کردن, تیراندازی کردن
مثالها
Le soldat a tiré en l' air pour faire fuir les voleurs.
سرباز برای ترساندن دزدها به هوا شلیک کرد.
Il a tiré trois fois avec son pistolet.
او سه بار با اسلحهاش شلیک کرد.
04
رسم کردن, کشیدن
مثالها
Il tire une ligne droite sur le tableau.
او یک خط مستقیم روی تخته میکشد.
Elle tire un cercle avec un compas.
او با یک قطبنما یک دایره میکشد.
05
کشیدن (چک)
مثالها
Il tire un chèque pour payer le loyer.
او برای پرداخت اجاره یک چک میکشد.
Elle tire un chèque à l' ordre du fournisseur.
او یک چک به نام تأمینکننده صادر میکند.
06
استخراج کردن
مثالها
Ils tirent de l' eau du puits.
آنها آب را از چاه میکشند.
Elle tire de l' or de la mine.
او طلا را از معدن استخراج میکند.
07
شوت زدن (فوتبال)
مثالها
Mbappé a tiré directement au but.
مباپه مستقیم به سمت دروازه شوت زد.
Il a tiré trop fort et le ballon est sorti.
او خیلی محکم شوت زد و توپ خارج شد.
08
به چاک زدن, در رفتن
مثالها
Il s' est tiré dès qu' il a entendu l' alarme.
به محض شنیدن زنگ خطر فرار کرد.
Elle s' est tirée avant que la réunion commence.
او قبل از شروع جلسه فرار کرد.
09
بستن, کشیدن (پرده)
مثالها
Il tire la porte pour l' ouvrir.
او در را میکشد تا آن را باز کند.
Elle tire les rideaux pour bloquer la lumière.
او پردهها را میکشد تا نور را مسدود کند.
10
شانسی انتخاب کردن, بیرون کشیدن
مثالها
Il tire un nom au hasard pour le gagnant.
او برای برنده یک نام را به طور تصادفی میکشد.
Elle tire une carte du paquet.
او یک کارت از دسته میکشد.
11
(نتیجه، عبرت و...) گرفتن
مثالها
Il tire une leçon de ses erreurs.
او از اشتباهاتش درس میگیرد.
Elle tire des conclusions de cette expérience.
او از این تجربه نتیجهگیری میکند.
12
اقتباس کردن, بیرون کشیدن، بیرون آوردن
مثالها
Il tire cette phrase d' un célèbre poète.
او این جمله را از یک شاعر مشهور نقل میکند.
Elle tire un exemple du livre pour illustrer son point.
اقتباس میکند مثالی از کتاب برای توضیح نظر خود.
13
تیراژ داشتن
مثالها
Ce livre a été tiré à dix mille exemplaires.
این کتاب در ده هزار نسخه چاپ شد.
Le journal se tire à cinq cent mille exemplaires chaque jour.
روزنامه هر روز پانصد هزار نسخه چاپ میشود.
14
خود را نجات دادن, خلاص شدن
مثالها
Il s' est tiré d' affaire grâce à son intelligence.
او به خاطر هوشش از مشکل رهایی یافت.
Elle s' est tirée de cette situation compliquée.
او از این وضعیت پیچیده رهایی یافت.



























