جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
tisser
01
بافتن
مثالها
Elle tisse un tissu de soie dans son atelier.
او در کارگاهش پارچهای ابریشمی را میبافد.
Les artisans tissent des tapis colorés à la main.
صنعتگران فرشهای رنگارنگ را با دست میبافند.
02
(تار) تنیدن (عنکبوت)
مثالها
L' araignée tisse sa toile dans le coin du mur.
عنکبوت تار خود را در گوشه دیوار میبافد.
Les araignées tissent rapidement des toiles complexes.
عنکبوتها به سرعت تارهای پیچیده را میبافند.



























