جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
regarder
01
نگاه کردن, تماشا کردن، دیدن
مثالها
Il aime regarder les étoiles la nuit.
او دوست دارد شبها ستارهها را تماشا کند.
Elle regarde un film à la télévision.
او یک فیلم را در تلویزیون تماشا میکند.
02
مربوط بودن به, در ارتباط بودن با
مثالها
Cette affaire regarde toute la famille.
این مسئله مربوط به کل خانواده است.
Ce problème regarde la direction de l' entreprise.
این مشکل مربوط به مدیریت شرکت است.
03
بررسی کردن, در نظر گرفتن
مثالها
Il faut bien regarder tous les détails avant de décider.
قبل از تصمیمگیری باید همه جزئیات را به خوبی بررسی کرد.
Elle regarde les options avant de choisir un emploi.
او قبل از انتخاب شغل، گزینهها را بررسی میکند.
04
رو به رو بودن, به سمت بودن
مثالها
La maison regarde la mer.
خانه به دریا نگاه میکند.
Cette fenêtre regarde le jardin.
این پنجره به باغ نگاه میکند.
05
به خود نگاه کردن, خود را مشاهده کردن
مثالها
Elle se regarde dans le miroir tous les matins.
او هر صبح در آینه به خودش نگاه میکند.
Il aime se regarder quand il danse.
او دوست دارد وقتی میرقصد به خودش نگاه کند.
06
به هم نگاه کردن, تبادل نگاه کردن
مثالها
Ils se regardent sans dire un mot.
آنها بدون گفتن یک کلمه به هم نگاه میکنند.
Les deux enfants se sont regardés en riant.
دو کودک در حال خنده به یکدیگر نگاه کردند.
07
به هم نگاه کردن
مثالها
Les deux maisons se regardent de chaque côté de la rue.
دو خانه از هر طرف خیابان به هم نگاه میکنند.
Les chaises étaient disposées de façon à se regarder.
صندلیها طوری چیده شده بودند که به هم نگاه کنند.



























