جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
appuyer
01
حمایت کردن از, طرفداری کردن از
مثالها
Tout le parti appuie la candidature du maire.
کل حزب از نامزدی شهردار حمایت میکند.
Elle appuie fermement les droits des femmes.
او به شدت از حقوق زنان حمایت میکند.
02
تأکید کردن, پافشاری کردن
مثالها
Le professeur appuie sur l' importance des exercices.
معلم تأکید میکند بر اهمیت تمرینها.
J' appuie particulièrement ce point dans mon rapport.
تأکید میکنم به ویژه بر این نکته در گزارشم.
03
فشار دادن, فشردن
مثالها
Appuie sur ce bouton pour allumer la machine.
برای روشن کردن ماشین، این دکمه را بفشارید.
Il appuya fortement sur la poignée pour ouvrir la porte.
او برای باز کردن در، دستگیره را محکم فشرد.
04
تکیه دادن (به)
مثالها
Elle s' appuie contre le mur pour se reposer.
او برای استراحت به دیوار تکیه میدهد.
Le vieil homme s' appuya sur sa canne en marchant.
مرد پیر در حال راه رفتن روی عصایش تکیه داد.
05
حساب باز کردن (روی چیزی یا کسی)
مثالها
Il s' appuie toujours sur ses années d' expérience.
او همیشه بر سالهای تجربه خود تکیه میکند.
Nous nous appuyons sur vos conseils pour avancer.
ما برای پیشرفت تکیه میکنیم به توصیههای شما.
06
زیر بار رفتن, تن دادن به
مثالها
Le gouvernement s' appuya finalement à la colère populaire.
دولت در نهایت به خشم عمومی تسلیم شد.
Elle refuse de s' appuyer aux conventions sociales.
او از تسلیم شدن در برابر قراردادهای اجتماعی امتناع میکند.
07
تکیه دادن, گذاشتن
مثالها
Il appuie son épaule contre le mur.
او شانهاش را به دیوار تکیه میدهد.
N' appuie pas tes coudes sur la table.
آرنجهایت را روی میز تکیه نده.



























