جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
aller
01
رفتن, حرکت کردن، عازم بودن
مثالها
Je vais à l' école à pied.
من میروم به مدرسه پیاده.
Nous allons en France cet été.
ما این تابستان به فرانسه میرویم.
02
جور بودن, آمدن، متناسب بودن
مثالها
Cette robe te va parfaitement.
این لباس به شما میآید کاملاً.
Le rouge ne va pas avec le bleu.
قرمز با آبی جور در نمیآید.
03
کار کردن (چیزی), پیش رفتن
مثالها
Mon portable ne va plus.
تلفن من دیگر کار نمیکند.
La machine à laver va enfin !
ماشین لباسشویی بالاخره کار میکند.
04
منتهی شدن, رسیدن
مثالها
Ce chemin va jusqu' à la rivière.
این مسیر میرود تا رودخانه.
La route va directement à la frontière.
جاده مستقیم به مرز میرود.
05
بودن, حال (کسی به گونهای) بودن
مثالها
Comment vas - tu ? - Je vais bien, merci.
حالت چطوره؟ - خوبم، ممنون.
Comment ça va ?
حالت چطوره؟
06
عمل کردن, پیش رفتن
مثالها
Comment va ton projet ?
پروژهتان چطور پیش میرود؟
Les choses vont bien entre eux.
اوضاع در حال پیشرفت خوبی بین آنهاست.
07
خواستن [عبارت آینده نزدیک ساز], قصد (انجام کاری) را داشتن، قرار بودن
مثالها
Je vais manger.
من میروم بخورم.
Tu vas étudier ce soir ?
آیا امشب میروی درس بخوانی؟
08
مبادا (کاری کردن)
مثالها
N' allez pas croire que c' est facile !
جرأت نکن فکر کنی که آسان است!
Ne va pas lui dire ce secret !
جرأت نکن این راز را به او بگویی!
L'aller
[gender: masculine]
01
بلیط یک طرفه
مثالها
J' ai acheté un aller pour Paris.
من یک بلیت یکطرفه به پاریس خریدم.
Le prix de l' aller est moins cher que celui du retour.
قیمت رفت ارزانتر از برگشت است.
02
رفتن
مثالها
L' aller a été rapide, mais le retour a pris du temps.
رفتن سریع بود، اما برگشت زمان برد.
Nous avons parlé tout au long de l' aller.
ما در طول کل رفتن صحبت کردیم.



























