جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
dirigir
[past form: dirigí][present form: dirijo]
01
مدیریت کردن, گرداندن، اداره کردن
مثالها
Ella dirige la empresa desde hace cinco años.
او پنج سال است که شرکت را مدیریت میکند.
El gerente dirige al equipo de ventas.
مدیر رهبری میکند تیم فروش را.
02
کارگردانی کردن
مثالها
El famoso cineasta dirigió su primera película a los veinticinco años.
کارگردان مشهور اولین فیلم خود را در بیستوپنج سالگی کارگردانی کرد.
Dirigió al elenco con paciencia y claridad durante los ensayos.
کارگردانی کردن بازیگران با صبر و وضوح در طول تمرینها.
03
موردخطاب قرار دادن, خطاب کردن
مثالها
Me dirigí al público al comienzo de la conferencia.
من در آغاز کنفرانس به مخاطبان خطاب کردم.
Ella se dirigió al profesor para hacer una pregunta.
او به معلم مراجعه کرد تا سوالی بپرسد.
04
رهبری کردن (ارکستر)
مثالها
El director dirige la orquesta con mucha pasión.
رهبر ارکستر را با اشتیاق فراوان رهبری میکند.
¿ Sabes dirigir un coro?
آیا میدانی چگونه یک گروه کر را رهبری کنی؟



























