جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Halcyon
01
ماهیخورک, هالسیون
a genus of large, brightly colored kingfishers commonly found in tropical and subtropical regions of Africa, Asia, and Oceania
مثالها
The halcyon perched silently above the river, scanning for fish.
هالسیون بیصدا بر فراز رودخانه نشست، در جستجوی ماهی بود.
In Sri Lanka, the halcyon is a familiar sight along forested streams.
در سریلانکا، مرغ ماهیخوار منظرهای آشنا در امتداد جویبارهای جنگلی است.
02
یک پرنده افسانهای که در انقلاب زمستانی روی دریا لانه میسازد و توانایی جادویی برای آرام کردن طوفانها و بادها را دارد, یک پرنده اسطورهای که در انقلاب زمستانی روی دریا آشیانه میسازد و قدرت جادویی برای تسکین طوفانها و بادها را داراست
a mythical bird that nests on the sea during the winter solstice and possesses the magical ability to calm storms and winds
مثالها
Sailors prayed for halcyon days, hoping the mythical bird would still the raging sea.
ملوانان برای روزهای هالسیون دعا کردند، به این امید که پرنده افسانهای دریا خروشان را آرام کند.
Ancient poets described the halcyon's nest floating peacefully on the ocean waves.
شاعران باستان آشیانهٔ هالسیون را توصیف میکردند که به آرامی بر روی امواج اقیانوس شناور بود.
03
آلکیونه, هالسیون
a woman who, after tragedy, was transformed into a kingfisher by the gods in Greek mythology, symbolizing love and peace
مثالها
Halcyon's myth tells of her devotion to her husband, Ceyx, even after his death.
افسانه هالسیون از فداکاری او نسبت به شوهرش، سییکس، حتی پس از مرگش حکایت میکند.
The gods, moved by Halcyon's grief, turned her into a kingfisher to reunite her with Ceyx.
خدایان، تحت تأثیر غم هالسیون، او را به یک ماهیخورک تبدیل کردند تا او را با سییکس دوباره متحد کنند.
halcyon
مثالها
The small town enjoyed a halcyon period of economic growth and community harmony.
شهر کوچک از یک دوره halcyon رشد اقتصادی و هماهنگی جامعه لذت برد.
Their marriage was filled with halcyon moments of peace and contentment.
ازدواج آنها پر از لحظات halcyon آرامش و رضایت بود.



























