جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
répondre
01
پاسخ دادن (به), جواب دادن (به)
مثالها
Il répond toujours rapidement aux emails.
او همیشه به ایمیلها سریع پاسخ میدهد.
Elle n' a pas répondu à ma question.
او به سوال من پاسخ نداد.
02
اعتراض کردن (به), در جواب (چیزی) درآمدن
مثالها
Les employés ont répondu à la décision par une grève.
کارمندان به تصمیم با اعتصاب پاسخ دادند.
Elle a répondu aux critiques avec colère.
او با عصبانیت به انتقادات پاسخ داد.
03
مناسب بودن (با), ربط داشتن (با)
مثالها
Cette couleur répond parfaitement à nos besoins.
این رنگ به طور کامل به نیازهای ما پاسخ میدهد.
Ses compétences répondent aux exigences du poste.
مهارتهای او پاسخگوی الزامات شغل است.
04
کار کردن, واکنش نشان دادن
مثالها
Le système répond parfaitement.
سیستم به طور کامل پاسخ میدهد.
Ce médicament répond bien chez les enfants.
این دارو در کودکان به خوبی پاسخ میدهد.
05
تضمین کردن
مثالها
Je réponds de sa fiabilité.
من پاسخ میدهم از قابلیت اطمینان آن.
La société répond de la qualité de ses produits.
شرکت مسئول کیفیت محصولات خود است.
06
به همدیگر جواب آواز دادن, به یکدیگر جواب آواز دادن
مثالها
Les oiseaux se répondent dans la forêt.
پرندگان در جنگل به یکدیگر پاسخ میدهند.
Les chœurs se répondent pendant la cérémonie.
کرها در طول مراسم به یکدیگر پاسخ میدهند.
07
پاسخ دادن, جواب دادن
مثالها
J' ai répondu à son commentaire sur Instagram.
Les utilisateurs peuvent répondre aux publications avec un message privé.



























