جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
réparateur
01
ترمیمی, تسکیندهنده، بهبود بخش
مثالها
Le sommeil réparateur est essentiel pour la santé.
خواب تجدیدکننده برای سلامتی ضروری است.
Cette crème a une action réparatrice sur la peau.
این کرم تأثیر ترمیمی بر روی پوست دارد.
Le réparateur
[gender: masculine]
01
تعمیرکار
مثالها
Le réparateur a fixé mon téléphone en une heure.
تعمیرکار تلفن من را در یک ساعت تعمیر کرد.
Nous avons appelé un réparateur pour la machine à laver.
ما یک تعمیرکار برای ماشین لباسشویی فراخواندیم.



























