جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
mettre
01
گذاشتن, قرار دادن
مثالها
Je mets les clés sur la table en rentrant.
من کلیدها را روی میز میگذارم وقتی به خانه میرسم.
Mets ton manteau dans l' armoire, s' il te plaît.
لطفاً کت خود را در کمد بگذار.
02
پوشیدن (لباس)
مثالها
Je mets mon manteau parce qu' il fait froid.
میپوشم کتم را چون هوا سرد است.
Elle met ses lunettes pour lire le menu.
او عینکش را میگذارد تا منو را بخواند.
03
صرف (چیزی) کردن, اختصاص دادن
مثالها
Elle met deux heures par jour à étudier le français.
او روزانه دو ساعت برای مطالعه فرانسوی صرف میکند.
Nous devons mettre plus d' argent dans ce projet.
ما باید پول بیشتری در این پروژه سرمایهگذاری کنیم.
04
یادداشت کردن, نوشتن
مثالها
Il met ses idées sur le carnet.
او ایدههایش را در دفترچه مینویسد.
Elle met les numéros de téléphone dans son agenda.
او شمارههای تلفن را در برنامهریز خود ثبت میکند.
05
روشن کردن, راه انداختن
مثالها
Il met la lumière dans la chambre.
روشن میکند چراغ را در اتاق.
Elle met la télévision avant le journal.
او قبل از اخبار تلویزیون را روشن میکند.
06
فرض کردن, در نظر گرفتن
مثالها
On met que ce projet réussira.
میگذاریم که این پروژه موفق خواهد شد.
Elle met ses paroles pour sincères.
او کلمات خود را صادقانه میگذارد.
07
قرار گرفتن, نشستن، جای گرفتن
مثالها
Tout le monde s' est mis en cercle pour discuter.
همه برای بحث ایستادند در یک دایره.
Je me mets toujours au dernier rang en réunion.
من همیشه در جلسات خود را در ردیف آخر میگذارم.
08
شروع کردن, آغاز کردن
مثالها
Je me mets à travailler à 8h tous les matins.
من هر صبح ساعت 8 کار کردن را شروع میکنم.
Elle s' est mise à apprendre le violon l' année dernière.
او سال گذشته شروع کرد به یادگیری ویولن.
09
لباس پوشیدن, به تن کردن
مثالها
Il se met rapidement avant de sortir.
Elle se met un manteau chaud pour l' hiver.
10
engager une somme d'argent dans un jeu ou un pari
مثالها
Il a mis cinquante euros sur ce cheval.
Elle met tout sur le rouge à la roulette.
11
(با کسی) کنار آمدن, خوب بودن (با یکدیگر)
مثالها
Il se met facilement avec ses collègues.
او به راحتی با همکارانش کنار میآید.
Elle se met avec ses voisins malgré les différences.
او با وجود تفاوتها با همسایگانش توافق میکند.



























