جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
installer
01
نصب کردن, قرار دادن، گذاشتن، کار گذاشتن
مثالها
Il installe une nouvelle télévision dans le salon.
او یک تلویزیون جدید را در اتاق نشیمن نصب میکند.
Elle installe le logiciel sur son ordinateur.
او نرمافزار را روی کامپیوترش نصب میکند.
02
نصب کردن, دانلود کردن
مثالها
J' ai installé un nouveau programme sur mon ordinateur.
من یک برنامه جدید روی کامپیوترم نصب کردم.
Elle a installé l' application sur son téléphone hier.
او دیروز برنامه را روی تلفنش نصب کرد.
03
منصوب کردن
مثالها
Le président a installé le nouveau ministre hier.
رئیسجمهور دیروز وزیر جدید را منصوب کرد.
Ils ont installé le directeur dans son bureau.
آنها مدیر را در دفترش منصوب کردند.
04
مستقر شدن, جای گرفتن، اقامت کردن
مثالها
Ils se sont installés dans leur nouvelle maison.
آنها در خانه جدیدشان مستقر شدند.
Elle s' est installée près de la fenêtre pour lire.
او کنار پنجره نشست تا بخواند.
05
مستقر کردن, جای دادن، خانه دادن
مثالها
Ils ont installé leurs amis dans la nouvelle maison.
آنها دوستان خود را در خانه جدید مستقر کردند.
Le propriétaire a installé les locataires dans l' appartement.
مالک مستاجران را در آپارتمان جاسازی کرد.



























