جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
insouciant
01
بیقید, بیخیال، بیغم
مثالها
Les enfants sont souvent insouciants.
کودکان اغلب insouciant هستند.
Elle marche d' un pas insouciant dans la rue.
او با قدمهای بیخیال در خیابان راه میرود.
02
بیتوجه, بیاعتنا
مثالها
Son comportement insouciant lui a causé des problèmes.
رفتار بیپروا او برایش مشکلاتی ایجاد کرد.
C' est un conducteur insouciant, il prend trop de risques.
او یک راننده بیپروا است، او ریسکهای زیادی میکند.



























