جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
donner
01
دادن
مثالها
Elle m' a donné un cadeau hier.
Peux - tu me donner ton livre ?
02
نمایش دادن, نشان دادن، به اجرا گذاشتن
مثالها
Le théâtre donne une nouvelle pièce ce soir.
تئاتر امشب یک نمایش جدید اجرا میکند.
Ils donnent un concert demain soir.
آنها فردا شب یک کنسرت میدهند.
03
مشرف بودن, رو به (جایی) بودن
مثالها
La fenêtre donne sur le jardin.
پنجره به باغ روی دارد.
Cet appartement donne sur la mer.
این آپارتمان رو به دریا است.
04
به نظر رسیدن (سن)
مثالها
On lui donne environ 70 ans.
به او حدود 70 سال داده میشود.
Elle donne vingt ans à peine.
میدهد به زحمت بیست سال.
05
تابیدن
مثالها
Le soleil donne une lumière éclatante.
خورشید نور درخشانی میدهد.
Cette lampe donne une lumière douce.
این چراغ نور ملایمی میدهد.
06
خود را (جوری) نشان دادن
مثالها
Il se donne toujours un air sérieux en réunion.
او همیشه در جلسات خود را جدی نشان میدهد.
Elle se donne beaucoup de mal pour paraître professionnelle.
او برای حرفهای به نظر رسیدن بسیار تلاش میکند.
07
به خود دادن, برای خود ایجاد کردن، برای خود تعیین کردن
مثالها
Il se donne beaucoup de mal pour réussir ses examens.
او برای قبولی در امتحاناتش بسیار زحمت میکشد.
Elle se donne de la peine pour préparer ce repas.
او تلاش میکند تا این غذا را آماده کند.
08
خود را وقف کردن
مثالها
Elle se donne entièrement à son travail.
او کاملاً خود را وقف کارش میکند.
Il se donne corps et âme à sa famille.
او خود را با تمام وجود به خانوادهاش مختص میکند.
09
به نمایش گذاشته شدن, اکران شدن
مثالها
Le spectacle se donne tous les soirs à 20 heures.
نمایش هر شب ساعت 20 برگزار میشود.
Le film se donne dans plusieurs cinémas cette semaine.
فیلم این هفته در چندین سینما نمایش داده میشود.
10
اهداء کردن
مثالها
Il a donné son sang pour aider un patient.
او خون خود را برای کمک به یک بیمار اهدا کرد.
La patiente a donné un rein à sa sœur.
بیمار یک کلیه به خواهرش اهدا کرد.



























