جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
poner
[past form: puse][present form: pongo]
01
گذاشتن, قرار دادن
مثالها
Voy a poner el libro en la mesa.
من قصد دارم کتاب را روی میز بگذارم.
Pon la llave en el cajón.
بگذار کلید را در کشو.
02
روشن کردن
مثالها
¿ Puedes poner la luz, por favor?
میتوانی لطفاً چراغ را روشن کنی ؟
Pon la televisión que empieza el programa.
تلویزیون را روشن کن چون برنامه شروع میشود.
03
پوشاندن (لباس), (لباس) تن کسی کردن
مثالها
¿ Puedes ponerle la camisa a tu hermano?
آیا میتوانی پیراهن را به برادرت بپوشانی؟
Siempre le pongo un suéter cuando hace frío.
من همیشه وقتی هوا سرد است به او یک پلیور میپوشانم.
04
نامیدن, نامی را روی کسی گذاشتن
مثالها
Le pusieron el nombre de Carlos al bebé.
آنها نام کارلوس را برای نوزاد گذاشتند.
¿ Cómo vas a poner a tu mascota?
چگونه میخواهی حیوان خانگیات را نامگذاری کنی ؟
05
شدن
مثالها
La fruta se pone blanda cuando se cocina.
میوه هنگام پخت نرم میشود.
Se puso triste después de escuchar la noticia.
او پس از شنیدن خبر غمگین شد.
06
پوشیدن, به تن کردن
مثالها
Me pongo la chaqueta cuando hace frío.
من کتم را میپوشم وقتی هوا سرد است.
¿ Quieres ponerte este sombrero?
آیا میخواهی این کلاه را بپوشی؟
07
غروب کردن
مثالها
El sol se pone a las seis de la tarde.
خورشید ساعت شش عصر غروب میکند.
Antes de que se ponga el sol, debemos llegar a casa.
قبل از اینکه خورشید غروب کند، باید به خانه برسیم.
08
(تخم) گذاشتن
مثالها
La gallina pone un huevo casi todos los días.
مرغ تقریباً هر روز یک تخممرغ میگذارد.
Una tortuga marina pone sus huevos en la playa donde nació.
یک لاکپشت دریایی تخمهایش را در ساحلی که در آن متولد شده میگذارد.
09
قرار دادن (تمثیلی), گذاشتن
مثالها
La noticia puso triste a toda la familia.
خبر گذاشت کل خانواده غمگین.
Esa película me pone nervioso.
آن فیلم مرا میکند عصبی.
10
افتتاح کردن, باز کردن
مثالها
Van a poner una nueva tienda en el centro.
آنها قصد دارند یک فروشگاه جدید در مرکز شهر باز کنند.
El alcalde puso un hospital en el barrio.
شهردار یک بیمارستان را در محله افتتاح کرد.
11
حرکت کردن, رفتن
مثالها
El coche se puso en marcha rápidamente.
ماشین به سرعت به راه افتاد.
El tren se puso en movimiento a las ocho en punto.
قطار دقیقاً ساعت هشت به حرکت درآمد.



























