جستجو
افتادن
کاهش یافتن, کم شدن
پایین آمدن, پایین رفتن
موقعیت یا جایگاه خود را از دست دادن
[فعل کمکی]
قرار گرفتن
شکست خوردن
اتفاق افتادن
اسیر شدن
به هلاکت رسیدن, جان باختن
خوردن, تابیدن، برخورد کردن
محول شدن
گناه کردن, وسوسه شدن
به دنیا آمدن
بیانگر احساس خاصی بودن
با انگیزه شروع کردن
فراگیر شدن, حکمفرما شدن
فروکش کردن
(به پایین) سرازیر شدن
افتادن
به ارث رسیدن
ریزش, کاهش شدید
آبشار
گرگومیش, تایم غروب
سرنگونی, شکست
دسته ابیا (نوعی خروس جنگلی)
واژگونی
گناه
سراشیبی
تسلیمشدن
حرکت به روی پایین
فروکشکردن (تعداد و مقدار)
به سمت زمین کشیده شدن (توسط نیروی گرانشی)
خاککردن (در کشتی)
افت, سقوط
What is a "fall"?
In literature, a fall often refers to a character's decline or downfall, whether in terms of their status, moral integrity, or personal circumstances. This term is frequently used to describe the process by which a character experiences significant loss or failure, often as a result of their own actions or external forces. The fall typically serves as a key turning point in the narrative, leading to further developments in the plot and influencing the character's journey.
fall
faller
faller
falling
falling