جستجو
توقف کردن
از کار انداختن, متوقف کردن، خاموش کردن
توقف کردن, ایستادن (توقف)
متوقف کردن
از کار افتادن, متوقف شدن، ایستادن (متوقف شدن)
متوقف کردن
بازداشتن, مانع شدن، متوقف کردن، جلوگیری کردن، جلوی (کسی یا چیزی را) گرفتن
پرداخت نکردن
مسدود کردن, بستن
تمام شدن, پایان یافتن، به پایان رسیدن، متوقف شدن
دست برداشتن, (از کاری) دست کشیدن، بس کردن، (عملی را) متوقف کردن، تمام کردن
ترک کردن (عادت یا کار خاصی)
شکست دادن (بوکس)
متوقفکردن
ایستگاه (قطار یا اتوبوس)
کلید (ارگ بادی)
What is a "stop"?
A stop is a control on an organ that alters the sound produced by the instrument. It works by enabling or disabling specific sets of pipes or ranks, which can change the instrument's timbre, pitch, and volume. Each stop corresponds to a different sound quality or tone color, allowing the organist to select and combine different sounds to create a desired effect. By pulling or pushing stops, the organist can modify the character of the music being played, adding variety and richness to the performance.
نقطه, استاپ (اختصار)
توقف, ایستگاه
ایستگاه, پایان
توقف, ایستگاه
توقف, قطع
ایستگاه, ترمز
پلاگ, مانع
دیافراگم, شکاف
حرف انسدادی, حرف منفجره
stop
stopped
stopped
stopper
stopper
stopping
stopping