جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
tomber
01
افتادن, زمین خوردن
مثالها
Il est tombé par terre en glissant.
او با لیز خوردن به زمین افتاد.
Ne cours pas trop vite, tu vas tomber.
خیلی سریع ندوید، شما خواهید افتاد.
02
ریختن, فرو ریختن
مثالها
Les feuilles tombent des arbres en automne.
برگها در پاییز از درختان میریزند.
La peinture tombe du mur.
رنگ از دیوار میافتد.
03
سقوط کردن, سرنگون شدن، ساقط شدن
مثالها
Ce vieux bâtiment tombe en ruines.
این ساختمان قدیمی در حال ویران شدن به خرابهها است.
La maison tombe en désordre.
خانه در حال خراب شدن در بینظمی است.
04
فروکش کردن, کاهش یافتن، کم شدن، تنزل کردن
مثالها
La conversation est tombée brusquement.
گفتوگو ناگهان افتاد.
Le vent tombe en fin de journée.
باد در پایان روز خفیف میشود.
05
گیر افتادن
مثالها
Il est tombé dans un piège sans le savoir.
او بدون اینکه بداند در یک تله افتاد.
Elle est tombée dans l' excès de travail.
او افتاد به کار بیش از حد.
06
به زمین زدن, انداختن
مثالها
Il a réussi à tomber son adversaire au deuxième round.
او موفق شد حریفش را در دور دوم زمینگیر کند.
Le judoka a tombé son rival d' un seul coup.
جودوکار حریفش را با یک حرکت زمینگیر کرد.
07
پایین آمدن
مثالها
La pomme est tombée de l' arbre.
سیب از درخت افتاد.
Le chat est tombé du toit.
گربه از پشت بام افتاد.
08
شدن
مثالها
Elle est tombée malade la semaine dernière.
او هفته گذشته مریض شد.
Il est tombé amoureux de cette fille.
او عاشق آن دختر شد.
09
رفع شدن, برطرف شدن، از بین رفتن
مثالها
L' obstacle est tombé après des négociations.
مانع پس از مذاکرات افتاد.
Toutes les objections sont tombées.
همه اعتراضات افتادند.



























