جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
préparer
01
آماده کردن, تهیه کردن
مثالها
Il prépare son sac de voyage.
او کیف سفرش را آماده میکند.
Prépare les documents pour la réunion.
اسناد را برای جلسه آماده کن.
02
تدارک دیدن, تهیه دیدن، در نظر گرفتن
مثالها
Nous préparons une surprise pour son anniversaire.
ما یک سورپرایز برای تولدش آماده میکنیم.
Le maire prépare un discours important.
شهردار یک سخنرانی مهم آماده میکند.
03
درست کردن (غذا), آماده کردن
مثالها
Je prépare une tarte aux pommes.
من یک پای سیب آماده میکنم.
Elle prépare le petit-déjeuner à 7h.
او صبحانه را در ساعت 7 آماده میکند.
04
خبر (از چیزی) دادن, نشان (چیزی) بودن
مثالها
Ces nuages noirs préparent un orage.
این ابرهای سیاه آمادهکننده یک طوفان هستند.
Son silence prépare une mauvaise nouvelle.
سکوت او یک خبر بد را آماده میکند.
05
آماده شدن, خود را آماده کردن
مثالها
Je me prépare pour la réunion.
من برای جلسه آماده میشوم.
Elle se prépare à partir en voyage.
او آماده میشود تا به سفر برود.
06
در شرف وقوع بودن, اتفاق افتادن
مثالها
Un conflit se prépare entre les équipes.
یک درگیری بین تیمها آماده میشود.
La tempête se prépare à l' horizon.
طوفان در افق آماده میشود.
07
کمک کردن به, آماده کردن
مثالها
Je prépare mon frère pour son examen.
من برادرم را برای امتحانش آماده میکنم.
Elle prépare les enfants à aller à l' école.
او کودکان را برای رفتن به مدرسه آماده میکند.
08
آماده کردن (برای شنیدن خبری)
مثالها
Je dois te préparer à une mauvaise nouvelle.
من باید تو را برای یک خبر بد آماده کنم.
Elle prépare ses parents à son départ.
او والدینش را برای رفتنش آماده میکند.



























