جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
présenter
01
نشان دادن, نمایش دادن، در معرض دید قرار دادن
مثالها
Elle présente ses œuvres dans une galerie d' art.
او آثار خود را در یک گالری هنری ارائه میدهد.
Le professeur présente le schéma au tableau.
معلم نمودار را روی تخته ارائه میدهد.
02
معرفی کردن
مثالها
Je te présente mon ami Pierre.
معرفی میکنم دوستم پیر را.
Elle présente son collègue au directeur.
او همکارش را به مدیر معرفی میکند.
03
مجریگری کردن, اجرا کردن
مثالها
Elle présente le journal télévisé chaque soir.
او هر شب خبر را مجریگری میکند.
Il présente une émission de cuisine à la télévision.
او یک برنامه آشپزی را در تلویزیون ارائه میدهد.
04
دارا بودن, داشتن، شامل بودن
مثالها
Ce produit présente plusieurs avantages.
این محصول دارای چندین مزیت است.
Le rapport présente des erreurs importantes.
گزارش حاوی اشتباهات مهمی است.
05
خود را معرفی کردن
مثالها
Je me présente devant le jury avant de commencer l' exposé.
Elle se présente aux nouveaux étudiants de la classe.
06
ارائه کردن, ارائه دادن
مثالها
Il présente son projet au comité.
او پروژه خود را به کمیته ارائه میدهد.
Elle présente ses excuses pour le retard.
او برای تأخیر عذرخواهیهای خود را ارائه میدهد.
07
دراز کردن, جلو آوردن
مثالها
Il présente sa main pour serrer celle de son ami.
او دستش را برای دست دادن با دوستش تقدیم میکند.
Elle présente le document au directeur.
او سند را به مدیر ارائه میدهد.
08
پیش آمدن, اتفاق افتادن، فراهم شدن
مثالها
Un problème se présente lors de la réunion.
یک مشکل در جلسه ظاهر میشود.
Une opportunité se présente à elle.
یک فرصت برای او پیش میآید.
09
حضور داشتن (در دادگاه), حاضر شدن
مثالها
Il doit se présenter au tribunal demain.
او باید فردا در دادگاه حاضر شود.
Les témoins se présentent à l' audience.
شاهدها در جلسه حاضر میشوند.
10
متقاضی شدن, درخواست (کار) دادن
مثالها
Il se présente pour le poste de directeur.
درخواست میدهد برای سمت مدیر.
Elle se présente à l' élection municipale.
نامزدی خود را اعلام میکند در انتخابات شهرداری.



























