جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le présage
[gender: masculine]
01
نشانه, شگون، علامت، یمن
مثالها
L' apparition de l' oiseau était un présage de malheur.
ظاهر شدن پرنده یک نشانه بدبختی بود.
Ce nuage sombre est un mauvais présage.
این ابر تیره نشانه بدی است.



























