جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to replace
01
جایگزین کردن, تعویض کردن
to put someone or something new instead of someone or something else
Transitive: to replace sb/sth
مثالها
The company decided to replace the outdated equipment with newer, more efficient models.
شرکت تصمیم گرفت تجهیزات منسوخ را با مدلهای جدیدتر و کارآمدتر جایگزین کند.
The restaurant had to replace the broken table with a new one to accommodate its customers.
رستوران مجبور شد میز شکسته را با یک میز جدید جایگزین کند تا مشتریانش را در خود جای دهد.
02
جایگزین شدن, جایگزین کردن، جابهجاکردن، تعویض کردن
to fill the role or take the place of someone or something
Transitive: to replace sth
مثالها
As technology advances, traditional methods may become obsolete and new approaches often replace them.
با پیشرفت فناوری، روشهای سنتی ممکن است منسوخ شوند و روشهای جدید اغلب جایگزین آنها میشوند.
Over the years, handwritten letters have been largely replaced by email and messaging.
در طول سالها، نامههای دستنویس تا حد زیادی با ایمیل و پیامرسانی جایگزین شدهاند.
03
سر جای خود گذاشتن, جایگزین کردن
to restore or put something back into its original or appropriate position, location, or state
Transitive: to replace sth somewhere
مثالها
Each evening, the librarian replaces the returned books onto their respective shelves in alphabetical order.
هر شب، کتابدار کتابهای بازگردانده شده را به ترتیب الفبایی در قفسههای مربوطه جایگزین میکند.
After using the measuring cups and spoons for baking, make sure to replace them in the designated drawer.
بعد از استفاده از فنجانها و قاشقهای اندازهگیری برای پخت، مطمئن شوید که آنها را در کشوی تعیین شده جایگزین کنید.
04
جایگزین کردن
to substitute or provide an alternative that fulfills the same function or purpose
Ditransitive: to replace sth with an alternative
مثالها
The company decided to replace all outdated computers with newer models to enhance productivity.
شرکت تصمیم گرفت تمام کامپیوترهای قدیمی را با مدلهای جدیدتر جایگزین کند تا بهرهوری را افزایش دهد.
The chef decided to replace regular flour with almond flour in the recipe to accommodate gluten-sensitive diners.
آشپز تصمیم گرفت آرد معمولی را با آرد بادام در دستور غذا جایگزین کند تا میهمانان حساس به گلوتن را در نظر بگیرد.
درخت واژگانی
replacing
replace
place
