جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
habiller
01
لباس پوشاندن
مثالها
Elle habille son bébé chaque matin.
او هر صبح به نوزادش لباس میپوشاند.
Il habille ses enfants avant l' école.
او قبل از مدرسه کودکانش را میپوشاند.
1.1
لباس پوشیدن, پوشیدن لباس بر روی خود
مثالها
Je m' habille rapidement le matin.
من صبحها سریع لباس میپوشم.
Elle s' habille avant de sortir.
لباس میپوشد قبل از بیرون رفتن.
02
متناسب بودن, خوشایند بودن
مثالها
Cette couleur habille bien ta peau.
این رنگ به پوست شما میآید.
Ce chapeau t' habille parfaitement.
این کلاه به شما میآید کاملاً.
03
خالی کردن داخل, تو خالی کردن
مثالها
Il habille le poulet avant de le cuisiner.
او قبل از پختن مرغ، آن را خالی میکند.
Je vais habiller les aubergines pour le plat.
من قصد دارم داخل بادمجانها را برای غذا خالی کنم.
04
پوشاندن, روکش کردن
مثالها
Ils ont habillé les murs avec du papier peint.
آنها دیوارها را با کاغذ دیواری پوشاندند.
On va habiller le sol avec une belle moquette.
ما قصد داریم کف را با یک فرش زیبا بپوشانیم.
05
پنهان کردن, پوشاندن
مثالها
Il a habillé son mensonge avec de belles paroles.
او دروغش را با کلمات زیبا پوشاند.
Elle habille la vérité pour ne pas blesser les autres.
او حقیقت را میآراید تا دیگران را نیازارد.
06
برای خود لباس خریدن, برای خود لباس تهیه کردن
مثالها
Je dois m' habiller pour l' hiver.
من باید برای زمستان لباس بپوشم.
Elle s' habille toujours dans les boutiques chères.
او همیشه در فروشگاههای گرانقیمت لباس میخرد.



























