sein
Pronunciation
/zaɪ̯n/

Definition & Meaning of "sein"in German

sein
01

بودن, هستن، قرار داشتن

توضیحاتی در رابطه با فعل sein

به مثال‌های زیر برای کاربردهای مختلف این فعل دقت کنید که اغلب معنای فعل "بودن" در زبان فارسی را دارند: - ارتباط دادن یک ویژگی یا موقعیت به فاعل جمله. مثال: ".Das Essen ist gut" (غذا خوب است.) - قرار داشتن چیزی یا کسی در یک موقعیت مکانی. "?Weißt du, wo meine Brille ist" (تو می‌دانی عینک من کجاست؟) - مشخص کردن ملیت یک شی یا فرد. ".Diese Tomaten sind aus Holland" (این گوجه‌ها هلندی هستند.) - مشخص کردن مالکیت چیزی. ".Ich weiß nicht, von wem dieser Brief ist" (من نمی‌دانم این نامه از طرف چه کسی است.) - نظر موافق یا مخالف نسبت به امری داشتن. ".Sie ist gegen Atomkraftwerke" (او مخالف نیروگاه‌های هسته‌ای است.)

02

وجود داشتن, زنده بودن

example
Examples
Alles, was war, ist und noch sein wird.
Wenn ich nicht mehr bin, erbst du das Haus.
03

[فعل کمکی]

توضیحاتی درباره sein در حالت کمکی

از sein به‌عنوان فعل کمکی برای ساخت حالت "Perfekt" (حال کامل) و "Plusquamperfekt" (گذشته کامل) بسیاری از افعال ناگذر و افعالی که به حرکتی در جهت مشخص اشاره دارند، استفاده می‌شود. ".Als er die Katze fangen wollte, war sie schon über den Zaun" (قبل از آنکه او بخواهد گربه را بگیرد، او آنطرف حصار بود.) همچنین برای ساخت حالت مجهولی که به یک موقعیت یا حالت مشخص اشاره می‌کند از این فعل استفاده می‌کنیم : ".Der neue Präsident ist gewählt" (رئیس‌جهور جدید انتخاب شده‌است.) باید توجه داشت که برای ساخت فعل مجهولی که به یک فرآیند یا جریان اشاره می‌کند باید از فعل werden به‌عنوان فعل کمکی استفاده کرد: ".Heute wird der neue Präsident gewählt" (امروز رئیس‌جمهور جدید انتخاب می‌شود.)

example
Examples
Die Preise sind gestiegen.
Die Tür ist verschlossen.
04

باید

توضیحاتی در رابطه با این فعل

ترکیب "etwas sein+zu" دارای معنی کاملا متفاوتی از این فعل است که با توجه به محتوای جمله باید به آن پی برد. باید توجه داشت که در هنگامی که بین طرفین گفتگو، یک مکالمه رسمی در جریان است از این عبارت استفاده می‌شود و از استفاده از "müssen" در مکالمه‌های دوستانه بسیار رایج‌تر است.

example
Examples
Die Fenster sind alle fünf Jahre zu streichen.
Die Rechnung ist innerhalb von 10 Tagen zu bezahlen.
01

[صفت ملکی سوم شخص مفرد مذکر یا خنثی]

توضیحاتی در رابطه با sein در حالت صفت ملکی

این صفات قبل از اسم قرار می‌گیرند و مالکیت آن را نشان می‌دهند. باید توجه داشت که برای هر جایگاه از اسم باید از صفت ملکی مناسب آن جایگاه استفاده بشود. برای مثال اگر اسمی در جایگاه Nominativ باشد باید از صفت ملکی در این حالت استفاده شود.

example
Examples
Ich mochte nicht seinen Vorschlag.
Sein Vater ist mein bester Freund.
01

[ضمیر ملکی سوم شخص مفرد خنثی و مذکر], مال او، برای او

توضیحاتی در رابطه با sein در حالت ضمیر ملکی

همانطور که می بینید در زبان فارسی ضمیر ملکی از طریق اضافه کردن کلمه “مال” یا “برای” و نسبت دادن “کسره مالکیت” به آن ساخته می‌شود.

example
Examples
Das Buch ist sein.
Das ist nicht mein Messer, sondern seins.
Das Sein
[gender: neuter]
01

being

Das grundlegende Dasein oder die Existenz von allem
example
Examples
Das Sein ist ein zentrales Thema der Philosophie.
Being is a central topic in philosophy.
Er beschäftigt sich mit dem Sinn des Seins.
He deals with the meaning of being.
Copyright © 2024 Langeek Inc. | All Rights Reserved |Privacy Policy
Copyright © 2024 Langeek Inc.
All Rights Reserved
instagramtelegramlinkedintwitterfacebook
LanGeek
Download LanGeek app
langeek application

Download Mobile App

stars

app store