جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
pénétrer
01
داخل شدن, وارد شدن
مثالها
L' armée a pénétré dans la zone interdite.
ارتش به منطقه ممنوعه نفوذ کرد.
Le cambrioleur a pénétré par la porte arrière.
دزد از در پشتی نفوذ کرد.
02
اشباع کردن, آکندن، فراگرفتن
مثالها
L' huile pénètre rapidement le tissu.
روغن به سرعت در پارچه نفوذ میکند.
Le froid pénètre les murs mal isolés.
سرما به دیوارهای بد عایقبندی شده نفوذ میکند.
03
درک کردن, فهمیدن
مثالها
Il a mis des années à pénétrer la philosophie de Kant.
سالها طول کشید تا او بتواند فلسفه کانت را درک عمیق کند.
Ce concept est difficile à pénétrer rapidement.
درک سریع این مفهوم دشوار است.
04
نفوذ کردن, رخنه کردن، رسوخ کردن
مثالها
Ces valeurs pénètrent lentement la société.
این ارزشها به آرامی در جامعه نفوذ میکنند.
La propagande pénètre les esprits fragiles.
تبلیغات به ذهنهای شکننده نفوذ میکند.



























