جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
porter
01
حمل کردن
مثالها
Il porte un sac lourd sur son dos.
او یک کیف سنگین را حمل میکند.
Elle porte son bébé dans ses bras.
او فرزندش را در آغوشش حمل میکند.
02
پوشیدن, به تن داشتن
مثالها
Elle porte une robe rouge ce soir.
او امشب یک لباس قرمز میپوشد.
Il porte toujours des lunettes noires.
او همیشه عینک سیاه میزند.
03
به تصویر کشیدن, به نمایش درآوردن
مثالها
Ce tableau porte une scène historique.
این نقاشی یک صحنه تاریخی را به تصویر میکشد.
La pièce porte les émotions de l' artiste.
نمایشنامه حامل احساسات هنرمند است.
04
برانگیختن, باعث شدن
مثالها
Ses paroles portent la colère dans le groupe.
سخنانش خشم را در گروه حمل میکند.
Cette décision porte des conséquences importantes.
این تصمیم موجب پیامدهای مهمی میشود.
05
به بار آوردن (درخت), میوه دادن
مثالها
Le pommier porte beaucoup de pommes cette année.
درخت سیب امسال سیبهای زیادی میدهد.
Cet arbre porte de belles fleurs au printemps.
این درخت در بهار گلهای زیبا میدهد.
06
ثبت کردن, نوشتن
مثالها
Il porte son nom sur la liste des participants.
او نام خود را در فهرست شرکتکنندگان ثبت میکند.
Elle porte les informations importantes dans son carnet.
او اطلاعات مهم را در دفترچهاش ثبت میکند.
07
باردار بودن
مثالها
Elle porte son premier enfant.
او اولین فرزند خود را حامله است.
La vache porte un veau.
گاو یک گوساله را حامله است.
08
تصویب کردن
مثالها
Le parlement porte une nouvelle loi sur l' éducation.
پارلمان قانون جدیدی در مورد آموزش را تصویب میکند.
Le conseil municipal porte un règlement concernant le stationnement.
شورای شهر یک مقرره مربوط به پارکینگ را تصویب میکند.
09
رفتار کردن
مثالها
Il se porte toujours avec politesse envers les autres.
او همیشه با ادب رفتار میکند نسبت به دیگران.
Elle se porte de façon responsable au travail.
او در محل کار به صورت مسئولانه رفتار میکند.
10
بردن (به جایی/نزد کسی)
مثالها
Il porte les livres à la bibliothèque.
او کتابها را به کتابخانه میبرد.
Elle porte le colis à son ami.
او بسته را به دوستش میبرد.
11
(نام) داشتن
مثالها
Cette rue porte le nom d' un célèbre écrivain.
این خیابان حامل نام یک نویسنده مشهور است.
Il porte le prénom de son grand-père.
حمل میکند نام پدربزرگش را.
12
رفتن (به)
مثالها
Il se porte vers la sortie rapidement.
به سمت خروجی به سرعت میرود.
Elle se porte au marché chaque matin.
او هر صبح به بازار میرود.



























