جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
dur
01
سخت, سفت، محکم
مثالها
Ce pain est très dur.
این نان بسیار سفت است.
Le sol est dur ici.
زمین اینجا سخت است.
02
سخت, دشوار
مثالها
Ce travail est dur.
این کار سخت است.
La vie peut être dure parfois.
زندگی گاهی اوقات میتواند سخت باشد.
03
مقاوم
مثالها
Ce matériau est très dur.
این ماده بسیار سخت است.
Les pneus sont durs et durables.
لاستیکها سخت و بادوام هستند.
04
مطیعنشدنی, لجوج، رامنشدنی
مثالها
Il est très dur à convaincre.
قانع کردن او بسیار سخت است.
Cette mule est dure et ne bouge pas.
این قاطر سرسخت است و حرکت نمیکند.
05
سختگیر
مثالها
Le professeur est dur avec les élèves.
معلم با دانشآموزان سختگیر است.
Ses parents sont très durs.
والدینش بسیار سختگیر هستند.
06
زننده (نورپردازی)
مثالها
La lumière est trop dure dans cette pièce.
نور در این اتاق خیلی تند است.
Un éclairage dur peut fatiguer les yeux.
نور سخت میتواند چشمها را خسته کند.
07
سازشناپذیر, سرسخت
مثالها
La tendance dure d' un syndicat.
موضع سختگیرانه یک اتحادیه.
Une politique dure contre la criminalité.
یک سیاست سخت علیه جرم.
dur
01
سخت, بهطرز دشواری، بسیار
مثالها
Il travaille dur tous les jours.
او هر روز سخت کار میکند.
Elle étudie dur pour réussir.
او سخت درس میخواند تا موفق شود.



























