جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
casser
01
شکستن
مثالها
J' ai cassé un verre en le lavant.
من یک لیوان را در حین شستن آن شکستم.
Elle a cassé son téléphone en le faisant tomber.
او با انداختن آن، تلفنش را شکست.
02
شکستن (استخوان)
مثالها
Il s' est cassé la jambe en skiant.
او در حین اسکی پایش را شکست.
Elle s' est cassé le bras en tombant.
او با افتادن دستش را شکست.
03
لغو کردن (حقوقی), فسخ کردن، باطل کردن
مثالها
La Cour de cassation a cassé le jugement.
دادگاه تجدیدنظر حکم را ابطال کرد.
Le tribunal peut casser une décision injuste.
دادگاه میتواند یک تصمیم ناعادلانه را ابطال کند.
04
خراب کردن (دستگاه الکترونیکی)
مثالها
Il a cassé son ordinateur en renversant de l' eau dessus.
او با ریختن آب روی آن، کامپیوترش را خراب کرد.
Elle a cassé sa tablette en la faisant tomber.
او با انداختن آن، تبلتش را شکست.
05
خلع درجه کردن, عزل کردن، برکنار کردن
مثالها
Le soldat a été cassé de son grade après la faute.
سرباز پس از خطا از درجهاش عزل شد.
Le ministre a été cassé de ses fonctions pour corruption.
وزیر به دلیل فساد از سمت خود برکنار شد.
06
شکسته شدن, شکستن
مثالها
La branche s' est cassée sous son poids.
Le vase s' est cassé en tombant.
07
به چاک زدن, جیم شدن، فلنگ را بستن
مثالها
Il s' est cassé avant la fin de la fête.
او قبل از پایان مهمانی رفت.
Quand la police est arrivée, ils se sont cassés.
وقتی پلیس رسید، فرار کردند.



























