جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
allonger
01
دراز کشیدن
مثالها
Je vais m' allonger un peu après cette longue journée.
من میخواهم کمی دراز بکشم بعد از این روز طولانی.
Le médecin lui a dit de s' allonger sur le lit d' examen.
دکتر به او گفت که روی تخت معاینه دراز بکشد.
02
سریع کردن, سرعت بخشیدن
مثالها
Il faut allonger le pas si nous voulons arriver à l' heure.
اگر میخواهیم به موقع برسیم، باید قدمها را تندتر کنیم.
Le coureur a allongé sa foulée dans le dernier tour.
دونده در دور آخر گام خود را کشید.
03
کش و قوس دادن, کشش انجام دادن
مثالها
Le chat s' allonge au soleil pour dormir.
گربه برای خوابیدن در آفتاب کش میآید.
Le yoga m' a appris à bien allonger la colonne vertébrale.
یوگا به من آموخت که چگونه ستون فقرات را به خوبی کشش دهم.
04
رقیق کردن
مثالها
Il faut allonger la sauce avec un peu de bouillon.
باید سس را با کمی آبگوشت رقیق کرد.
La pâte est trop épaisse, allonge - la avec du lait.
خمیر خیلی غلیظ است، آن را با شیر رقیق کن.
05
طولانی شدن, دراز شدن
مثالها
Les jours s' allongent au printemps.
روزها در بهار طولانیتر میشوند.
La liste d' attente s' est allongée ces derniers mois.
فهرست انتظار در ماههای اخیر طولانیتر شده است.



























