جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
retrancher
01
بریدن (ادبی و قدیمی), قطع کردن
مثالها
Le roi fit retrancher la tête du traître.
پادشاه دستور داد سر خائن را ببرند.
L' éditeur retrancha violemment tout le dernier chapitre.
ویراستار کل فصل آخر را به شدت قطع کرد.
02
کم کردن
مثالها
Il faut retrancher les frais du montant total.
باید هزینهها را از مبلغ کل کسر کرد.
Retranchons 10 % pour les dépenses imprévues.
برای هزینههای غیرمنتظره 10% کسر کنیم.
03
سنگر گرفتن, پناه گرفتن
مثالها
Les soldats se retranchèrent derrière le mur.
سربازان پناه گرفتند پشت دیوار.
Il se retranche toujours dans le silence face aux critiques.
او همیشه در برابر انتقادات در سکوت پناه میگیرد.
04
درآوردن (از متنی)
مثالها
L' éditeur a retranché trois pages du manuscrit.
ویراستار سه صفحه از دستنوشته را حذف کرد.
Retranchons les paragraphes superflus.
بیایید پاراگرافهای اضافی را حذف کنیم.



























