جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
jeter
01
پرتاب کردن
مثالها
Il a jeté la balle à son ami.
او توپ را به دوستش پرتاب کرد.
Elle a jeté les déchets dans la poubelle.
او زبالهها را در سطل زباله انداخت.
02
دور انداختن
مثالها
Elle a jeté les vieux journaux à la poubelle.
او روزنامههای قدیمی را به سطل زباله انداخت.
Ne jette pas tes déchets par terre, utilise la poubelle.
زبالههایت را روی زمین نینداز، از سطل زباله استفاده کن.
03
از سر باز کردن, دست به سر کردن، دک کردن
مثالها
Il a jeté sa demande par la fenêtre.
او درخواستش را از پنجره پرتاب کرد.
Elle a jeté les critiques sans y faire attention.
او انتقادات را بدون توجه به آنها رد کرد.
04
(داد، فریاد و جیغ) زدن, کشیدن
مثالها
Elle a jeté un cri de peur en voyant le chien.
او با دیدن سگ فریاد ترس سر داد.
L' enfant a jeté un grand cri de joie.
کودک فریاد بلندی از شادی سر داد.
05
از خود ساطع کردن
مثالها
Cette fleur jette un parfum agréable.
این گل یک عطر دلپذیر منتشر میکند.
Le feu jette une chaleur intense.
آتش گرمای شدیدی میافکند.
06
پخش کردن (نور), پراکندن، انداختن
مثالها
La lampe jette une lumière douce dans la pièce.
چراغ نوری نرم در اتاق پخش میکند.
Le projecteur jette de la lumière sur la scène.
پروژکتور نور را روی صحنه میاندازد.
07
ایجاد کردن, به وجود آوردن، دانه (چیزی) را در دل (کسی) کاشتن
مثالها
Cette remarque a jeté le doute dans son esprit.
این اظهار نظر کاشت شک در ذهن او.
Le mensonge a jeté la colère parmi les amis.
دروغ خشم را در میان دوستان پرتاب کرد.
08
(به زمین) انداختن
مثالها
Il a jeté son adversaire à terre pendant le combat.
او در طول مبارزه حریفش را به زمین پرتاب کرد.
La foule a jeté le voleur à terre.
جمعیت دزد را به زمین انداخت.
09
فرو بردن, غرق کردن
مثالها
La nouvelle l' a jeté dans l' angoisse.
خبر او را به اضطراب انداخت.
Ce problème a jeté toute la famille dans la confusion.
این مشکل، تمام خانواده را در سردرگمی انداخت.
10
خود را (به جایی) انداختن
مثالها
Il s' est jeté dans l' eau pour sauver l' enfant.
او خود را به آب پرتاب کرد تا کودک را نجات دهد.
Elle s' est jetée sur le lit, épuisée.
او روی تخت پرتاب شد، خسته.
11
توجه خود را وقف کردن, تماماً مشغول (چیزی) بودن
مثالها
Il s' est jeté dans son travail après la rupture.
او پس از جدایی به کارش پرداخت.
Elle s' est jetée dans ses études pour oublier ses soucis.
او برای فراموش کردن نگرانیهایش خود را به مطالعه انداخت.



























